کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن طره به روی مه بنهاد سر خود را

    از خط غبار آن رخ پوشیده خور خود را

    چون دید گل رویش در صحن چمن، زان گل

    ایثار قدومش کرد از شرم زر خود را

    مانند قدش بستان چون دید سهی سروی

    زیر قدمش سبزه بنهاد سر خود را

    دیدم به رقیب او بنشسته سگ کویش

    گفتم که فلان اکنون و ایافت خر خود را

    ای ناصح بیهوده چندین چه دهی پندم

    بگذار مرا بگذار، می خار سر خود را

    زان بند قبا دارم پیوسته به دل غصه

    کاندر پی جان من بربست بر خود را

    گفتا ز درم خسرو، منزل به دگر جا کن

    گفتم که سگ خانه نگذاشت در خود را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha