به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
مرا دل با یکی مانده ست جایی
که ناید روزی از کویش صبایی
همه کس ز آتش بیگانه سوزد
من مسکین به داغ آشنایی
بیا، ای زاغ، کاین آن استخوان است
که بر وی سایه اندازد همایی
مزن طعنه پریشانیم بگذار
که عمرم رفت بر باد هوایی
به جرم عشق کشتن حاجتم نیست
که داند عشق کردن هم سزایی
مه و خورشید گو، بر جای خود باش
که ما هم شاهدی داریم جایی
ز عشقت کار من جایی رسیده ست
بجز مردن نمی بینم دوایی
ز تیغت بیم خسرو بیش از این نیست
که گیرد دامنت خون گدایی
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.