کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن چشم شوخ را بین هر غمزه ایی بلایی

    وان لعل ناب بنگر هر خنده ای جفایی

    هر ابرویی ز رویت محراب بت پرستی

    هر تار مو ز زلفت زنار پارسایی

    گویند، چیست حالت آن دم که پیشت آید؟

    چون باشد آنکه ناگه پش آیدش بلایی

    این غم که هست دانم هر دو ز تو برین دل

    می کش که ظالمی را خوش می کنی سزایی

    گر غرقه بر نیاری، باری کم از فسوسی

    ای آشنات هر دم در خون آشنایی

    وصلت همین قدر بس کافتادمت چو در ره

    از ره کنی به یک سو سنگی به پشت پایی

    سودای زلف آن بت امشب بکشت ما را

    آه، ای شب، سیه رو، پایانت نیست جایی

    من خود ز محنت خود بودم به جان دگر سو

    وه کز کجا فتادی بر جان مبتلایی

    سلطان من توانی مهمان خسرو آیی

    بیداری است امشب در خانه گدایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha