کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من اشک بیدلان را خنده می پنداشتم روزی

    کنون بر می دهد تخمی که من می کاشتم روزی

    هم اول روز کان زلف سیاهم پیش چشم آمد

    دل من زد که از وی شام گردد چاشتم روزی

    تو، ای ناخورده جام عشق، هشیاری مکن دعوی

    که من هم خویش را هشیار می پنداشتم روزی

    دو چشمم بر رخش داده به کویش در نهم، پایی

    هم از خاک درش این رخنه می انباشتم روزی

    دل از درد کهن خون گشت و محرومی بختم بین

    کز آب دیده رازی بر درش بنگاشتم روزی

    تو گر بر جای دل داری، مرا گر نیست دل بر جا

    مزن بر حال من طعنه که من هم داشتم روزی

    ملامت سوخت خسرو را، همه پاداش آن است این

    که بر اهل ملامت بد همی انگاشتم روزی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha