به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
نوبهار آمد و بگذشت به شادی مه دی
اینک اینک که سراپای گل و آتش وی
بعد ازین جامه لطیف و تنک و تر پوشند
چو گل تازه بتان ختن و خلخ و ری
نازنینا، عرق از روی تو بر گل بچکید
می ممزوج لبالب برسان پی بر پی
پاک کن خوی ز بنا گوش که این مردم چشم
خون خود ریزد هر جا که بریزد ز تو خوی
رو سوی آب و به یک خنده پر از شکر کن
بر لب جوی به هر جا که روی روید نی
خیز و گلگشت چمن کن که نمانده ست به راه
چشم نرگس که ز تو زان ره بخرامی یک پی
خون خسرو به قدح کن، اگرت می باید
عاشق تست، مبادا که بگوید هی هی
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.