به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
باز روی تو خون آلوده و جعد تو تر است
زلف مشکین ترا باد صبا جلوه گر است
گل دمد در چمن حسن تو از خندیدن
مگر اندر سر زلف تو نسیم سحر است
تا بزیر و زبر رخ گل و سنبل داری
سنبل و گل شده از روی تو زیر و زبر است
هر که دید آن خط تو غالیه دارند از اشک
خال مشکین تو خود غالیه دان دگر است
نگشاید مگر آن لحظه که لب بگشایی
جعد شکر که گره بر گره از نیشکر است
وصل تو هیچ فراموش ز دل می نشود
گوییا لطف ملک زاده خورشید فر است
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.