کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای غنچه را بر بسته لب، شکل و دهان چون تویی

    چون لاله خون کرده دلم سرو روان چون تویی

    روزی من دیوانه وش، بر باد خواهم داد جان

    دست تظلم در زده اندر عنان چون تویی

    گفتی ز من سر می کشی، آخر به گردن چون نهد

    آن سر که برگیرد کسی از آستان چون تویی

    تو چست می بندی کمر وز ترس جانم می رود

    کآزرده گردد ناگهان نازک میان چون تویی

    آن دل که رفت از دست من، گفتی ندانم تا چه شد؟

    من صد گمان بد برم، او میهمان چون تویی

    گر شب روم در کوی تو، عفوی که گستاخی بود

    بیداری چون من سگی با پاسبان چون تویی

    سر در جهان خواهم نهاد از دست تو تا چند گه

    باری نبینم نشنوم نام و نشان چون تویی

    از عشق گویندم حذر، هست ار همه جان را خطر

    من عشق خوبان کم کنم خاصه از آن چون تویی

    گر هر زبان خسرو بود کآید بر آن لب ذکر او

    یعنی که نام چون منی پس بر زبان چون تویی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha