کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بسی نماند که جانی برون رود ز غریبی

    هنوز می نرساند مرا ز زلف تو طیبی

    مباد خواب خوش آن شوخ را که غمزه شوخش

    فگند خار مغیلان به خوابگاه غریبی

    ز درد عشق بمردم خبر دهید، رفیقان

    اگر مفرح صبر است در دکان طبیبی

    ندادیم چو ضمانی به تیغ راضیم، اکنون

    اشارتی به کرم، جان من، به سوی رقیبی

    چو بت پرست شدم از تو، بعد ازین من و کویت

    به دوش رشته زناری و به دست صلیبی

    زکوة حسن بده زان به هر چه می رسی، ار چه

    نمی رسد به گدایان دور مانده نصیبی

    به گاه دیدن تو خسرو از بلا چه خورد غم

    چه غم نظارگی شاه را ز چوب نقیبی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha