به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ای زلف تو هر گره گشادی
وی خط تو خطه و سوادی
ای چشم مرا چراغ خانه
در سر مکن از کرشمه بادی
در راه نیاز می نهی پای
خوش راهی و بوالعجب نهادی
شب چشم تو خلق را همی کشت
چونست ز ما نکرد یادی؟
یک فوج ز غمزه نامزد کن
تا با صف غم کنم جهادی
سر می دادم به هر نگاری
گر تیغ غمت زیان ندادی
سرگشته نبودی، ار دل من
در دست خط تو چون فتادی
پرکار اگر به دست خویش است
از دایره پا برون نهادی
تو تیر ستم گشاده و من
دل بسته بر اینچنین گشادی
گر از ستم تو بد گریزان
ایام چو خسروی نزادی
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.