کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بگذشت و نظر نکرد ما را

    بگذاشت ز صبر فرد ما را

    با این همه شاید ار بگوید

    پروانه چو شمع سرد ما را!

    ما بی خبر از نظاره بودیم

    جان رفت و خبر نکرد ما را

    گر دیده به خاک در نریزد

    از دور بس است گرد ما را

    ای بی خبران که پند گویید

    بهر دل یاوه گرد ما را

    دانند که نی به اختیار است

    چشم تر و روی زرد ما را

    صد شربت عافیت شما را

    یک چاشنیی ز درد ما را

    خاکستری از وجود ما ماند

    بس کاتش عشق خورد ما را

    هر چند بسوخت خسرو از شوق

    این شعله مباد سرد ما را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha