کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا خیال روی او را دیده در تب دیده است

    مردم چشمم به خون در اشک ما غلتیده است

    تا چرا با شمع رویش آتش تب یار شد

    دل چو دود زلف او بر خود بسی پیچیده است

    بر لبش هر داغ جانسوزی که بس تبخاله شد

    زان جراحت بر دل و جان من شوریده است

    دوش بر بالین یارم شمع از غم پیش من

    تا سحر بیچاره بر جان همچو من لرزیده است

    چون به نوک غمزه آن بت از لب من خون گشاد

    در تن من هم ز غیرت خون من شوریده است

    چون ندارد طاقتی کز آب خیزد دمی

    نرگس بیمار یارم درد سر چون دیده است

    دوش چون آمد خیال سرو قدش پیش من

    تا سحر خسرو به جایش گرد سر گردیده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha