کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خوبرویان چون به سلطانی علم بالا کشند

    شیر مردان را به زیر تیغ جانفرسا کشند

    جان کنان شب زنده دارند اهل عشق و در سخن

    صبح وار از آفتاب خود دمی بالا کشند

    پیر عاشق پیشه ام، به کاین مصلای مرا

    خدمتی را زیر پای شاهد رعنا کشند

    بسکه از رفتار خوش پای تو در جانم نشست

    رخنه گردد جانم، ار خار ترا از پا کشند

    از کرشمه لام الف کن زلف را بالای خویش

    تا از آن بر نام هر مهروی نام لاکشند

    وصل من این بس که خون من بریزند و ز خون

    نقش من با نقش آن صورتگران یکجا کشند

    با وجود خویشتن ما را دویی باشد، لیک

    باک نبود گر کسان اره به فرق ما کشند

    خسته حال خسرو از شیرینی عیش و نشاط

    برکشیدی راست همچون هسته کز خرما کشند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha