کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز حد گذشت غم ما و آن نگار نپرسید

    بگو که با که توان گفت غم که یار نپرسد

    دلم ازوست فگار و مباد هیچ گزندش

    اگر چه هیچ گه او زین دل فگار نپرسد

    بگو که دیدن من هر چه طالع آمدی آخر

    به مردن آنکه رود طالع و شمار نپرسد

    به درد عشق بمیرم، دوای خویش نپرسم

    که عاشقم من و عاشق صلاح کار نپرسد

    در آشنایی دریای عشق راست کسی دان

    که تن به غرق دهد وز لب و کنار نپرسد

    به هر جفا که کنی راضیم، که گشتم اسیرت

    شتر مهار به بینی قیاس یار نپرسد

    تویی به کشتن ما خوش، ز حال مات چه پرسش

    کسی که تیر زند زحمت شکار نپرسد

    گرم تو خاک دهی، این ز کوی کیست، نگویم

    گدا چو زر دهیش، قیمت و عیار نپرسد

    دلش که سوخته شد، خسرو از تو پیش کسی را

    سخن ز حسن جوانان گلعذار نپرسد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha