به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
بر آن رویی که نتوان می گرفتن
ترش بر روی ما تا کی گرفتن
حلالش باد خونم آن چنان، کوست
جفایت چون توان بر وی گرفتن
صبا بستان کباب نیم سوزم
به دستش ده به جای می گرفتن
کجا افتاده ای، زاهد، ز ما دور؟
نشاید مفلسان را پی گرفتن
چنین کز غمزه شوخت امان یافت
بخواهد فتنه روم و ری گرفتن
ترا هم هست شوقی، لیک فرق است
بتا از سوختن تا خوی گرفتن
ز تو در خان و مان سوزی اشارت
ز خسرو آتش اندر نی گرفتن
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.