به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

امیر خسرو دهلوی

امیر خسرو دهلویغزلیاتشمارهٔ ۱۶۶۶: روی یار از سبزه تر بوستانی یافت نو

1990عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

روی یار از سبزه تر بوستانی یافت نو

چشم من بهر تماشا گلستانی یافت تو

تا لب او در ته هر موی خط جان نمود

بنده زان لب در ته هر موی جانی یافت نو

بود ناپیدا دهانش تیز دیدم بوسه جاش

در لب از دندانی نشانی شد دهانی یافت نو

ماه من زلف سیه بر خط سبزت سر نهاد

طوطی شکر خورت هندوستانی یافت نو

دی کمر بستی و در وی بسته شد مویی ز جعد

نی میان بودی تهی گاهت میانی یافت نو

قامت تو کز ضعیفی بسته در مویت نماند

بر سر هر تار مویی خانمانی یافت نو

بس که نونو داستانت فتنه شد بر هر زبان

هر زبان از قصه من داستانی یافت نو

بس که سودم روی زرد خویش بر خاک درت

باد هر دم ز آستانت زعفرانی یافت نو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۶۶۵: نیست گشاده چشم من جز به خیال روی ...2شمارهٔ ۱۶۶۶: روی یار از سبزه تر بوستانی یافت ...3شمارهٔ ۱۶۶۷: مست می گردی ز خانه، بیش نافرمان ...4شمارهٔ ۱۶۶۸: مردم چشم مرا برد آب و گر آیی درو 5شمارهٔ ۱۶۶۹: از من، ای ساده پسر، دور مشو 6شمارهٔ ۱۶۷۰: پر زخم است و شکست زلف گرانبار تو 7شمارهٔ ۱۶۷۱: پرده صبرم درید غمزه دلدوز تو 8شمارهٔ ۱۶۷۲: گر نه کمند بلاست بر دل عشاق تو 9شمارهٔ ۱۶۷۳: نوبت خوبی زدند در شب گیسوی تو 10شمارهٔ ۱۶۷۴: عاشق و دیوانه ام، سلسله یار کو 11شمارهٔ ۱۶۷۵: خون گریم ار چه از ستم بیکران تو 12شمارهٔ ۱۶۷۶: هر جا که لب به خنده گشاید دهان ت ...13شمارهٔ ۱۶۷۷: کس چون جهد ز گیسوی همچون کمند تو 14شمارهٔ ۱۶۷۸: گر باده می خورم به سر من خمار تو 15شمارهٔ ۱۶۷۹: هر شب منم فتاده به گرد سرای تو 16شمارهٔ ۱۶۸۰: بوی وفا ز طره عنبرفشان تو 17شمارهٔ ۱۶۸۱: مست آمد آن نگار که ما مست روی او 18شمارهٔ ۱۶۸۲: عشق نوست و یار نوست و بهار نو 19شمارهٔ ۱۶۸۳: سوی شکار، ای پسر نازنین، مرو 20شمارهٔ ۱۶۸۴: ای خرد مست لعل چون می تو 21شمارهٔ ۱۶۸۵: ای به بالا بلند و زیبا تو 22شمارهٔ ۱۶۸۶: یا دلم را به راز محرم شو 23شمارهٔ ۱۶۸۷: لاله دمد از خون شهیدان غم او 24شمارهٔ ۱۶۸۸: تا شدم چشم آشنا با روی تو 25شمارهٔ ۱۶۸۹: آیین تو دل بردن است، ای چشم خلقی ...26شمارهٔ ۱۶۹۰: دل و جان مرا زاندازه و بگذشت آرز ...27شمارهٔ ۱۶۹۱: ز دلها لشکری دارد سخن با تاجدارا ...28شمارهٔ ۱۶۹۲: ای گلستان ترا بالای سرو 29شمارهٔ ۱۶۹۳: همی گویم که وقتی، ز آن مشتاقان م ...30شمارهٔ ۱۶۹۴: بیا، ای باغ جان، تا بنگرم سرو رو ...31شمارهٔ ۱۶۹۵: امشب، ای باد، یکی جانب آن بستان ...32شمارهٔ ۱۶۹۶: عارض همچون نگارستان تو 33شمارهٔ ۱۶۹۷: کارم از دست برفته ست ز نادیدن تو 34شمارهٔ ۱۶۹۸: دلی دارم چو دامان گل از غم چاک گ ...35شمارهٔ ۱۶۹۹: چه شکل است این که می آید سمند نا ...36شمارهٔ ۱۷۰۰: من ار چه هر شب از شبهای هجرش می ...37شمارهٔ ۱۷۰۱: تو دور افتاده از ما و نگنجد شوق ...38شمارهٔ ۱۷۰۲: ای از رقم شبگون دیباچه مه کرده 39شمارهٔ ۱۷۰۳: ای جان، چو سخن گویم مستانه و رند ...40شمارهٔ ۱۷۰۴: ای رفته و ترک من بدنام گرفته 41شمارهٔ ۱۷۰۵: دلی دارم ز هجران پاره پاره 42شمارهٔ ۱۷۰۶: دلم در عشق جانان گشته پاره 43شمارهٔ ۱۷۰۷: نسیم زلف بر دست صبا ده 44شمارهٔ ۱۷۰۸: چو بنمایی رخ گلنار گونه 45شمارهٔ ۱۷۰۹: گشادم دیده روی تو ناگه 46شمارهٔ ۱۷۱۰: تا دل ز توام به غم نشسته 47شمارهٔ ۱۷۱۱: در خون منم، ای صنم، نشسته 48شمارهٔ ۱۷۱۲: ای در دل من مقیم گشته 49شمارهٔ ۱۷۱۳: ای در دل من چو جان نشسته 50شمارهٔ ۱۷۱۴: ای آرزوی دل شکسته 51شمارهٔ ۱۷۱۵: ای آمده جان هر شکسته 52شمارهٔ ۱۷۱۶: ای دهلی و ای بتان ساده 53شمارهٔ ۱۷۱۷: ای غالیه گرد ماه سوده 54شمارهٔ ۱۷۱۸: ای حسن، تو آفت زمانه 55شمارهٔ ۱۷۱۹: ای آرزوی هزار سینه 56شمارهٔ ۱۷۲۰: عید است خوبان نیم شب در کوی خمار ...57شمارهٔ ۱۷۲۱: ای قبله ابروی تو محراب ابرار آمد ...58شمارهٔ ۱۷۲۲: عید است و ساقی در قدح جام مصفا د ...59شمارهٔ ۱۷۲۳: جانا، روان کن راحتی، ای راحت جان ...60شمارهٔ ۱۷۲۴: ای غمزه خون ریز تو خونم به افسون ...61شمارهٔ ۱۷۲۵: دوش در آمد از درم تازه چو باد صب ...62شمارهٔ ۱۷۲۶: گر کنی گشت چمن با شوخ و با شنگی ...63شمارهٔ ۱۷۲۷: همه شب رود رهی رو به ره صبا نشست ...64شمارهٔ ۱۷۲۸: مه من خراب گشتم ز رخت به یک نظار ...65شمارهٔ ۱۷۲۹: نوبهار است و چمن جلوه جوزا کرده 66شمارهٔ ۱۷۳۰: ای به خشم از بر من رفته و تنها م ...67شمارهٔ ۱۷۳۱: منم امروز ز روی چو تو یاری مانده 68شمارهٔ ۱۷۳۲: ای صبا، از زلف او بندی بخواه 69شمارهٔ ۱۷۳۳: هر شب از سودای آن زلف سیاه 70شمارهٔ ۱۷۳۴: ای جفایت بر من مسکین همه 71شمارهٔ ۱۷۳۵: ای ترا جور و جفا آیین همه 72شمارهٔ ۱۷۳۶: جان من بر دست بیدادم مده 73شمارهٔ ۱۷۳۷: باغ بین فصل بهاری ساخته 74شمارهٔ ۱۷۳۸: ای جهان چشم سیاهت بسته 75شمارهٔ ۱۷۳۹: خسروا گر عاشقی جام بلا پیش نه 76شمارهٔ ۱۷۴۰: از لب او، ای خیال، نقل لب ما مده 77شمارهٔ ۱۷۴۱: ای از گل تو ما را در دیده خار ما ...78شمارهٔ ۱۷۴۲: مهر تو در دل من مانند جان نشسته 79شمارهٔ ۱۷۴۳: ماییم و مجلس می خوبی سه چار ساده 80شمارهٔ ۱۷۴۴: از بس که ریخت چشمم بهر تو خون تی ...81شمارهٔ ۱۷۴۵: روزی به لاغ گفتم کت نسبتی ست با ...82شمارهٔ ۱۷۴۶: شمع فلک برآید با آتشین زبانه 83شمارهٔ ۱۷۴۷: من بهر تو به دیده و دل خانه ساخت ...84شمارهٔ ۱۷۴۸: ای عشقت آتشی به همه شهر درزده 85شمارهٔ ۱۷۴۹: بیا شبی بر من سرخوش از شراب شده 86شمارهٔ ۱۷۵۰: رسید وقت که هر روز بامداد پگه 87شمارهٔ ۱۷۵۱: به کوی عقل مرو، گر به عشوه بردی ...88شمارهٔ ۱۷۵۲: مدار جان من از بهر جان ما روزه 89شمارهٔ ۱۷۵۳: مهی در آمده و در درونه جا کرده 90شمارهٔ ۱۷۵۴: چو بوی زلف تو همراهی صبا کرده 91شمارهٔ ۱۷۵۵: بکش به گرد رخ خط دلربا پرده 92شمارهٔ ۱۷۵۶: چو خاست صبحدم آن مه ز خواب پژمرد ...93شمارهٔ ۱۷۵۷: مکش به ناز مرا، ای به ناز پرورده 94شمارهٔ ۱۷۵۸: ای فراق تو یار دیرینه 95شمارهٔ ۱۷۵۹: ای رخت شمع حسن برکرده 96شمارهٔ ۱۷۶۰: مه به زلف تو گر شود بسته 97شمارهٔ ۱۷۶۱: جهان تا مه روشنت ساخته 98شمارهٔ ۱۷۶۲: لبت در سخن انگبین ریخته 99شمارهٔ ۱۷۶۳: در اوصاف خود عقل را ره مده 100شمارهٔ ۱۷۶۴: قلاشم، ای منکر، مرا دربانی میخان ...101شمارهٔ ۱۷۶۵: جان بهانه طلب و شکل تو نازآلوده 102شمارهٔ ۱۷۶۶: ای گل که چنین در بغلت تنگ گرفته 103شمارهٔ ۱۷۶۷: ای دل، ار تو عاشقی، زین غم خلاص ...104شمارهٔ ۱۷۶۸: به گردت باد سردی هر دم از عشاق د ...105شمارهٔ ۱۷۶۹: به باغ سایه ابرست و آب در سایه 106شمارهٔ ۱۷۷۰: ای لبت شهر پر شکر کرده 107شمارهٔ ۱۷۷۱: قاصد نیامد کآورد زان نامسلمان نا ...108شمارهٔ ۱۷۷۲: شهری ست معمور و درو از هر طرف مه ...109شمارهٔ ۱۷۷۳: جان ز هجرت چیست، زار افتاده ای 110شمارهٔ ۱۷۷۴: هر روز کافتاب برآرد زبانه ای 111شمارهٔ ۱۷۷۵: فریاد کاندر شهر ما خون می کند عی ...112شمارهٔ ۱۷۷۶: خردی هنوز و کودکی، ای نازنین، بر ...113شمارهٔ ۱۷۷۷: دیری ست کای گلبرگ تر بر روی ما خ ...114شمارهٔ ۱۷۷۸: ای درد بیدرد دلم، تاراج پنهان کر ...115شمارهٔ ۱۷۷۹: ای که چشم من به روی خویش روشن کر ...116شمارهٔ ۱۷۸۰: سینه ام را از غم عالم تو بی غم ک ...117شمارهٔ ۱۷۸۱: ای که در هیچ غمی با دل من یار نه ...118شمارهٔ ۱۷۸۲: ای که در دیده درونی و در آغوش نه ...119شمارهٔ ۱۷۸۳: خنده را سوختن جان من آموخته ای 120شمارهٔ ۱۷۸۴: آتش اندر آب هرگز دیده ای 121شمارهٔ ۱۷۸۵: باز بر خونم کمر بربسته ای 122شمارهٔ ۱۷۸۶: سر در خمار، شب به کنار که بوده ا ...123شمارهٔ ۱۷۸۷: ای ده یکی ز خوبی تو مه، چگونه ای 124شمارهٔ ۱۷۸۸: مشک بر اطراف مه آورده ای 125شمارهٔ ۱۷۸۹: ز آب ملاحت که رخ آلوده ای 126شمارهٔ ۱۷۹۰: گر چه به هر سخن دلم از تن ربوده ...127شمارهٔ ۱۷۹۱: تو شوخ هر کجا لب خندان گشوده ای 128شمارهٔ ۱۷۹۲: آن دل خراب شد که تو آباد دیده ای 129شمارهٔ ۱۷۹۳: تو با آن رو بگو مه را، چه باشی 130شمارهٔ ۱۷۹۴: چه بد کردیم کز ما برشکستی 131شمارهٔ ۱۷۹۵: چون می نرسد دست به پایی که تو دا ...132شمارهٔ ۱۷۹۶: رخساره مکن راست به جایی که تو با ...133شمارهٔ ۱۷۹۷: مست آمده ای باز به مهمان که بودی 134شمارهٔ ۱۷۹۸: دیدی که حق خدمت بسیار ندیدی 135شمارهٔ ۱۷۹۹: ای باد، حدیث دلم آنجاش بگویی 136شمارهٔ ۱۸۰۰: ای باد، سلام دلم آنجا برسانی 137شمارهٔ ۱۸۰۱: ای آنکه تو سلطان همه سیمبرانی 138شمارهٔ ۱۸۰۲: شتربانا، دمی محمل میارای 139شمارهٔ ۱۸۰۳: مرا زان میر خوبان نیست روزی 140شمارهٔ ۱۸۰۴: چه کردم کآخرم فرمان نکردی 141شمارهٔ ۱۸۰۵: چنین کان خنده شیرین تو کردی 142شمارهٔ ۱۸۰۶: ز رحمت چشم بر چاکر نداری 143شمارهٔ ۱۸۰۷: شکستی طره، تا در سر چه داری 144شمارهٔ ۱۸۰۸: مرا چند آخر از خود دور داری 145شمارهٔ ۱۸۰۹: دلا، با غمزه خوبان چه بازی 146شمارهٔ ۱۸۱۰: رخساره چه می پوشی، در کینه چه می ...147شمارهٔ ۱۸۱۱: اگر تو سرگذشت من بدانی 148شمارهٔ ۱۸۱۲: نگارین مرا شد نوجوانی 149شمارهٔ ۱۸۱۳: سزد گر نیکویی در من ببینی 150شمارهٔ ۱۸۱۴: دیوانه شدم ز یار بدخوی 151شمارهٔ ۱۸۱۵: بر لب اثر شراب داری 152شمارهٔ ۱۸۱۶: جانا، تو زغم خبر نداری 153شمارهٔ ۱۸۱۷: نی کار کسی ست عشقبازی 154شمارهٔ ۱۸۱۸: ای برده دلم به دلستانی 155شمارهٔ ۱۸۱۹: ای آنکه تمام هم چو ماهی 156شمارهٔ ۱۸۲۰: ای مردم دیده نکویی 157شمارهٔ ۱۸۲۱: بخرام، ای سرو روان کز باغ رضوان ...158شمارهٔ ۱۸۲۲: ای قامت چون شاخ گل، از برگ گل خن ...159شمارهٔ ۱۸۲۳: ای مه، بدین چابک روی، از آسمان ک ...160شمارهٔ ۱۸۲۴: زینسان که از هر موی خود زنجیر صد ...161شمارهٔ ۱۸۲۵: ای چهره زیبای تو رشک بتان آزری 162شمارهٔ ۱۸۲۶: جان به فدات می کنم، بو که از آن ...163شمارهٔ ۱۸۲۷: نیست دلی که هر دمش آفت دین نمی ش ...164شمارهٔ ۱۸۲۸: قصد که داری، ای پسر، باز چنین که ...165شمارهٔ ۱۸۲۹: می گذری که سینه را وقف هوای خود ...166شمارهٔ ۱۸۳۰: دست به گل نمی زنی، زانکه نگار من ...167شمارهٔ ۱۸۳۱: کج کلها، کمان کشا، تنگ قبای کیست ...168شمارهٔ ۱۸۳۲: ای ز غبار خنگ تو یافته دیده روشن ...169شمارهٔ ۱۸۳۳: رخ خوبت به چه ماند، به گلستان و ...170شمارهٔ ۱۸۳۴: خواستم زو آبرویی، گفت «بیهوده مگ ...171شمارهٔ ۱۸۳۵: باز این ابر بهاری از کجا آید همی 172شمارهٔ ۱۸۳۶: سبزه نوخیز است و باران در فشان آ ...173شمارهٔ ۱۸۳۷: باز بهر جان ما را ناز در سر می ک ...174شمارهٔ ۱۸۳۸: ای پریوش، هر چه رسم مردمی کم می ...175شمارهٔ ۱۸۳۹: هر زمانی از کرشمه خویشتن بینی کن ...176شمارهٔ ۱۸۴۰: چتر عنبروش کن از گیسو که سلطان م ...177شمارهٔ ۱۸۴۱: گر تو سیمین سرو را شکل سرافرازی ...178شمارهٔ ۱۸۴۲: جان شیرین منی، ای از لطافت چون پ ...179شمارهٔ ۱۸۴۳: چه شدت که از کرشمه نظری به ما نک ...180شمارهٔ ۱۸۴۴: ز نظر اگر چه دوری، شب و روز در ح ...181شمارهٔ ۱۸۴۵: بسم از جمال ساقی و شراب ارغوانی 182شمارهٔ ۱۸۴۶: نفسی که با نگاری گذرد به شادمانی 183شمارهٔ ۱۸۴۷: خنده ای کن شکرستان دهن بازگشای 184شمارهٔ ۱۸۴۸: عالم آشوب تر از طره طراه خودی 185شمارهٔ ۱۸۴۹: می به جام ار چه زخون من مسکین دا ...186شمارهٔ ۱۸۵۰: بختم از خواب در آمد چو تو با من ...187شمارهٔ ۱۸۵۱: گر تو رنج من مسکین گدا بشناسی 188شمارهٔ ۱۸۵۲: نوبهار است و گل و موسم عید، ای س ...189شمارهٔ ۱۸۵۳: باز، ای سرو خرامان، ز کجا می آیی 190شمارهٔ ۱۸۵۴: آن نه روییست که ماهی ست بدان زیب ...191شمارهٔ ۱۸۵۵: چو منی را مده از دست که کمتر یاب ...192شمارهٔ ۱۸۵۶: جان من، بی من درمانده تنها چونی 193شمارهٔ ۱۸۵۷: بی تو، ای بی تو به جان آمده جانم ...194شمارهٔ ۱۸۵۸: دلها به غمزه دزدی، چون خنده برگش ...195شمارهٔ ۱۸۵۹: ای بیغم از دل من، بسیار شد جدایی 196شمارهٔ ۱۸۶۰: ای که تاراج دل و دین می دهی 197شمارهٔ ۱۸۶۱: سرمه اندر چشم خودبین می کنی 198شمارهٔ ۱۸۶۲: آنکه جان گویند خلقی، آن تویی 199شمارهٔ ۱۸۶۳: ای ز رویت چشم جان را روشنی 200شمارهٔ ۱۸۶۴: ترک من، بر شکل دیگر می روی 201شمارهٔ ۱۸۶۵: تا فراقت تاخت بر من بارگی 202شمارهٔ ۱۸۶۶: آمد آن شادی جان بر ما دی 203شمارهٔ ۱۸۶۷: هر شب، ای ماه، کجا می گردی 204شمارهٔ ۱۸۶۸: گر چه سعادت بسی ست در فلک مشتری 205شمارهٔ ۱۸۶۹: ای رفته در غریبی، باز آکه عمر و ...206شمارهٔ ۱۸۷۰: ای باد باز بر سر کوی که می روی 207شمارهٔ ۱۸۷۱: نامردم است، هر که درو نیست مردمی 208شمارهٔ ۱۸۷۲: به بت نمای مرا ره، اگر به دین نت ...209شمارهٔ ۱۸۷۳: هلال عید نمود، ای مه دو هفته، کج ...210شمارهٔ ۱۸۷۴: سلام و خدمت ما، ای صبا، به یار ب ...211شمارهٔ ۱۸۷۵: ای باد صبحگاه به من نام او بگوی 212شمارهٔ ۱۸۷۶: گاهم ز غمزه ها هدف تیر می کنی 213شمارهٔ ۱۸۷۷: ای یار پر نمک، جگرم ریش می کنی 214شمارهٔ ۱۸۷۸: بت من، بت پرست را چه زنی 215شمارهٔ ۱۸۷۹: هیچ شکر چو آن دهان دیدی 216شمارهٔ ۱۸۸۰: گر منت می کنم عنان گیری 217شمارهٔ ۱۸۸۱: تا تو روی چو ماه بنمایی 218شمارهٔ ۱۸۸۲: چو کار جهان نیست جز بیوفایی 219شمارهٔ ۱۸۸۳: مرادوش گویی به خواب آمدی 220شمارهٔ ۱۸۸۴: ز من برشکستی به یکبارگی 221شمارهٔ ۱۸۸۵: تو خود به غمزه سراسر کرشمه و ناز ...222شمارهٔ ۱۸۸۶: ای شب تیره به گیسوی کسی می مانی 223شمارهٔ ۱۸۸۷: کرشمه کردن تو وقت نار و بدخویی 224شمارهٔ ۱۸۸۸: سمن داری به زیر سبزه یا خود یاسم ...225شمارهٔ ۱۸۸۹: تا داشت به جان طاقت، بودم به شکی ...226شمارهٔ ۱۸۹۰: مگر، ای باد نوروزی، گذر بر یار م ...227شمارهٔ ۱۸۹۱: دلا، آن ترک را دیدی، کنون سامان ...228شمارهٔ ۱۸۹۲: عزیزی همچو جان، ار چه چو خاکم خو ...229شمارهٔ ۱۸۹۳: گهی بنما و گه پوشیده دار آن روی ...230شمارهٔ ۱۸۹۴: ز من که عاشق و مستم صلاح کار مجو ...231شمارهٔ ۱۸۹۵: ای باد صبح گاهی، خه از کدام سویی 232شمارهٔ ۱۸۹۶: نه از ره ست که گوییم کبک خوش گام ...233شمارهٔ ۱۸۹۷: دلم که لاف زدی از کمال دانایی 234شمارهٔ ۱۸۹۸: هر بار که تو در دل شب در دلم آیی 235شمارهٔ ۱۸۹۹: تو، ای پسر، که از این سو سوار می ...236شمارهٔ ۱۹۰۰: ما را در آرزویت بگذشت زندگانی 237شمارهٔ ۱۹۰۱: هوس پخته ست این پروانه بهر خویشت ...238شمارهٔ ۱۹۰۲: به ناز هر نفسی سوی من گذر چه کنی 239شمارهٔ ۱۹۰۳: ای جان ز تن رفته، به تن باز کی آ ...240شمارهٔ ۱۹۰۴: تو نیز ای بی وفا، تا کی ستم بر ج ...241شمارهٔ ۱۹۰۵: ز من برگشته ای، جانا، ندانم با ک ...242شمارهٔ ۱۹۰۶: بدین صفت که تویی در زمانه، معذور ...243شمارهٔ ۱۹۰۷: هندوی زلف را چو تو یغما چنین دهی 244شمارهٔ ۱۹۰۸: چو لب زنی به می و در میان بگردان ...245شمارهٔ ۱۹۰۹: گر چه به نظاره ایم، نیز نخوانی 246شمارهٔ ۱۹۱۰: ای دل، مرا به هر کو افسانه چند خ ...247شمارهٔ ۱۹۱۱: بدین صفت که ببستی کمر به خونخوار ...248شمارهٔ ۱۹۱۲: سزد که سجده کنند، ای برهمن عجمی 249شمارهٔ ۱۹۱۳: نشان آن دهن از من چه پرسی 250شمارهٔ ۱۹۱۴: به یک کرشمه کزان چشم دلربا کردی 251شمارهٔ ۱۹۱۵: به خوبی همچو مه تابنده باشی 252شمارهٔ ۱۹۱۶: ای که امروز به زیبایی او می نازی 253شمارهٔ ۱۹۱۷: در تو، ای دوست به خون ریختنم دار ...254شمارهٔ ۱۹۱۸: فسون چشمش ار خوابم نبستی 255شمارهٔ ۱۹۱۹: دلی دارم در او دردی و داغی 256شمارهٔ ۱۹۲۰: ای کاش مرا با تو سر و کار نبودی 257شمارهٔ ۱۹۲۱: گر ماه تو از مشک تو آلوده نبودی 258شمارهٔ ۱۹۲۲: امید نبود ار چه مرا یک نظر از وی 259شمارهٔ ۱۹۲۳: من باد نخواهم که وزد بر چو تو با ...260شمارهٔ ۱۹۲۴: صبا زلف ترا گر دم ندادی 261شمارهٔ ۱۹۲۵: زهی رویت شکفته لاله زاری 262شمارهٔ ۱۹۲۶: بیکار دلی باشد کو را نبود دردی 263شمارهٔ ۱۹۲۷: گل آمد و هر مرغی زد نغمه به هر ب ...264شمارهٔ ۱۹۲۸: عشق آتشم در جان زد و جانان ازان ...265شمارهٔ ۱۹۲۹: فراهم کرد شکل کج کلاهی 266شمارهٔ ۱۹۳۰: مرا دل با یکی مانده ست جایی 267شمارهٔ ۱۹۳۱: ای زلف تو هر گره گشادی 268شمارهٔ ۱۹۳۲: ای فتنه ز چشم تو نشانی 269شمارهٔ ۱۹۳۳: گر چشم من در روی آن خورشید رخسار ...270شمارهٔ ۱۹۳۴: بهر گشاد عالمی بگشا ز زلف خود خم ...271شمارهٔ ۱۹۳۵: ای ننهاده هیچ گه تن به رضای چون ...272شمارهٔ ۱۹۳۶: سرو سمنبرم کجا تا به برش درآرمی 273شمارهٔ ۱۹۳۷: گر به کمند زلف تو من نه چنین اسی ...274شمارهٔ ۱۹۳۸: پیش از این من با جوانان آشنایی ک ...275شمارهٔ ۱۹۳۹: پیش از این من کاشکی عشقت نمی ورز ...276شمارهٔ ۱۹۴۰: همه شب فرو نیاید به دلم کرشمه سا ...277شمارهٔ ۱۹۴۱: پسرا و نازنینا، به کرشمه گاه گاه ...278شمارهٔ ۱۹۴۲: به فراغ دل زمانی نظری به ماهرویی 279شمارهٔ ۱۹۴۳: من ترا دارم و جز لطف توام نیست ک ...280شمارهٔ ۱۹۴۴: در سر افتاده ز عشق توام، ای جان، ...281شمارهٔ ۱۹۴۵: بسیار باشد، ای جان، از همچو من غ ...282شمارهٔ ۱۹۴۶: آن چشم شوخ را بین هر غمزه ایی بل ...283شمارهٔ ۱۹۴۷: هر شبم کآهم به عالم دم زدی 284شمارهٔ ۱۹۴۸: من ندیدم چون تو هرگز دلبری 285شمارهٔ ۱۹۴۹: آنکه مرا در دل است گر به کنار آم ...286شمارهٔ ۱۹۵۰: یک ره بکن ز غمزه خونین اشارتی 287شمارهٔ ۱۹۵۱: آمد بهار و سرو بر آراست قامتی 288شمارهٔ ۱۹۵۲: مردانه می کشد به جفایم ستمگری 289شمارهٔ ۱۹۵۳: ای صد شکست زلف ترا زیر هر خمی 290شمارهٔ ۱۹۵۴: ساقی بیا که موسم عیش است و میم و ...291شمارهٔ ۱۹۵۵: تو می روی و به نظاره تو چشم جهان ...292شمارهٔ ۱۹۵۶: بسی نماند که جانی برون رود ز غری ...293شمارهٔ ۱۹۵۷: یار است و صد کرشمه، شهر است و خو ...294شمارهٔ ۱۹۵۸: ای که به چشم تو نیایم همی 295شمارهٔ ۱۹۵۹: هر کسی را هوای سیم و زری 296شمارهٔ ۱۹۶۰: دوش می گفت پیر ترسایی 297شمارهٔ ۱۹۶۱: ای ز زلف تو مشک تر بویی 298شمارهٔ ۱۹۶۲: دلی دارم، اما جز افگار نی 299شمارهٔ ۱۹۶۳: مسلمانان، گرفتارم به دست نامسلما ...300شمارهٔ ۱۹۶۴: ای گل، دهن تنگت صد تنگ شکر چیزی 301شمارهٔ ۱۹۶۵: لعل است چنان با لب یا هست ز جان ...302شمارهٔ ۱۹۶۶: بهاری این چنین خرم، مرا آواره دل ...303شمارهٔ ۱۹۶۷: دو چشم مست ترا نیست از جهان خبری 304شمارهٔ ۱۹۶۸: من اشک بیدلان را خنده می پنداشتم ...305شمارهٔ ۱۹۶۹: صبا آمد، ولی بویی ازان گلزار بای ...306شمارهٔ ۱۹۷۰: نیست در شهر گرفتارتر از من دگری 307شمارهٔ ۱۹۷۱: سخن چون زان دو لب گویی، چه گوید ...308شمارهٔ ۱۹۷۲: گل آمد و همه در باغ با می و جامی 309شمارهٔ ۱۹۷۳: کشان دل تو به سوی گلی و نسترنی 310شمارهٔ ۱۹۷۴: گذشت آن کین دل زارم شکیبا بود یک ...311شمارهٔ ۱۹۷۵: خوش آن شبها که آن جان جهان مهمان ...312شمارهٔ ۱۹۷۶: نبود یار من آن را که یار داشتمی 313شمارهٔ ۱۹۷۷: ای غنچه را بر بسته لب، شکل و دها ...314شمارهٔ ۱۹۷۸: شاه حسنی وز متاع نیکویی داری فرا ...315شمارهٔ ۱۹۷۹: نوبهار آمد و بگذشت به شادی مه دی 316شمارهٔ ۱۹۸۰: ای معدن ناز، ناز تا کی 317شمارهٔ ۱۹۸۱: ای که به غمزه می کنی قصد شکار دی ...318شمارهٔ ۱۹۸۲: باز روی تو خون آلوده و جعد تو تر ...319شمارهٔ ۱۹۸۳: فتح می آید در دهلیز دولت باز کن 320شمارهٔ ۱۹۸۴: ای به هر موی شده بسته زلف دل من 321شمارهٔ ۱۹۸۵: گر حقیقت نشدت واقعه جانی من 322شمارهٔ ۱۹۸۶: ترک من ای من غلام روی تو 323شمارهٔ ۱۹۸۷: مطربا سوی چمن وقت گل آهنگ تو کو 324شمارهٔ ۱۹۸۸: سوی تو دیدم ریختی خون دلم را بی ...325شمارهٔ ۱۹۸۹: نشدت دل که به این دل شده مهمان آ ...326شمارهٔ ۱۹۹۰: هزار شکر خدا را که چون تو دلداری 327شمارهٔ ۱۹۹۱: رفت سرما و صبا می دهد از گل خبری 328شمارهٔ ۱۹۹۲: ترک من خونابه من بین و دست از من ...329شمارهٔ ۱۹۹۳: جهانی به خواب خوشست و من از غم ب ...330شمارهٔ ۱۹۹۴: خیالی کرده ام وین از خیال خود نم ...331شمارهٔ ۱۹۹۵: گر تو یک ناوک از آن چشم سیه بستا ...332شمارهٔ ۱۹۹۶: می شکفد گل به چمن تا ز نسیم سحری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ