کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشق آتشم در جان زد و جانان ازان دیگران

    ما را جگر بریان شد و او میهمان دیگران

    ای مرغ جان، زین ناله بس، چون نیست جانان ز آن تو

    بیهوده افغان می کنی در بوستان دیگران

    گه نقد جان لب را دهم، گه مایه دل دیده را

    من بوالفضولی می کنم، کالا از آن دیگران

    جویم ز پیران بی غمی، لیکن چنین بختم کجا؟

    با من جوان مردی کند بخت جوان دیگران

    گر کشتنی شد بیدلی، تا کی ز خلقم سرزنش؟

    باری به تیغ خویش کش، چند از زبان دیگران؟

    بگذار میرم بر درت، منمای خوبان دگر

    مفرست خاک کوی خود بر آستان دیگران

    بر دیگران می بندی ام، ای چشمه حیوان، بکن

    چون خود بشستی از دلم نام و نشان دیگران

    گویم که مردم از غمت، گویی که نتوان این قدر

    سهل است آخر، جان من، مردن به جان دیگران

    تو سود کردی بنده را، من جان زیان دادم به تو

    مپسند بهر سود خود چندین زیان دیگران

    تو می خوری، من درد و غم، یعنی روا باشد چنین

    شربت تو آشامی و تب در استخوان دیگران

    خسرو به تار موی تو جان می دهد دیگر جهان

    گر چه علی الرغم منی جان و جهان دیگران

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha