کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به بت نمای مرا ره، اگر به دین نتوانی

    به مهرکش سگ خود را، اگر به کین نتوانی

    گهم نوازی، گاهی بود که تیغ برانی

    مراد تست، چنان کن، اگر چنین نتوانی

    به نازگویی، بوسی دهم اگر بدهی جان

    من آن توانم کردن، ولی تو این نتوانی

    بیا و تکیه برین چشم شب نخفته من کن

    که با چنین تن و اندام بر زمین نتوانی

    مگو تو تلخ که جان می بری به گفتن شیرین

    مرا به زهر گهی کش، کز انگبین نتوانی

    خوش است باغ، ولیکن نایستد دلم آن جا

    که تو شنیدن این ناله حزین نتوانی

    دلا، بکش ز بلند آستانت دامن دعوی

    که خاک رفتن آنجا به آستین نتوانی

    نخست از سر جان خیز خسروا و پس آنگه

    به آشکار برو زن، گر از کمین نتوانی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha