امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۸۷۲: به بت نمای مرا ره، اگر به دین نتوانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به بت نمای مرا ره، اگر به دین نتوانی به مهرکش سگ خود را، اگر به کین نتوانی گهم نوازی، گاهی بود که تیغ برانی مراد تست، چنان کن، اگر چنین نتوانی به نازگویی، بوسی دهم اگر بدهی جان من آن توانم کردن، ولی تو این نتوانی بیا و تکیه برین چشم شب نخفته من کن که با چنین تن و اندام بر زمین نتوانی مگو تو تلخ که جان می بری به گفتن شیرین مرا به زهر گهی کش، کز انگبین نتوانی خوش است باغ، ولیکن نایستد دلم آن جا که تو شنیدن این ناله حزین نتوانی دلا، بکش ز بلند آستانت دامن دعوی که خاک رفتن آنجا به آستین نتوانی نخست از سر جان خیز خسروا و پس آنگه به آشکار برو زن، گر از کمین نتوانی امیر خسرو دهلوی