به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
مرادوش گویی به خواب آمدی
به کف کرده جام شراب آمدی
کنون هست جان کندنم زان خمار
که در خواب مست و خراب آمدی
ز حیرت به خواب اجل می روم
به بیداریم نه به خواب آمدی
به دل بردنم آمدی، عیب نیست
تو مستی به بوی کباب آمدی
شبی داشتم تیره از روز بد
شبم خوش که چون ماهتاب آمدی
چو جستند از گریه من سبب
تو بودی که بر روی آب آمدی
کجا بودی، ای اختر، نیک فال؟
که مه بودی و آفتاب آمدی
به قهر ارچه کامل شدی، هم خوشم
که در تیغ حاضر جواب آمدی
دل خسرو از تو نشد هیچ دور
به ره گر چه بس ماهتاب آمدی
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.