کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گهی بنما و گه پوشیده دار آن روی گلناری

    چه غم دارد ترا، بگذار تا میرم بدین خواری

    خرابم هم به یک دیدن، من دیوانه در رویت

    کسی را برده این می کو کند دعوی هوشیاری

    لبت در خواب می بوسیدم امشب، بلعجب کاری

    که می در خواب می خوردم، این زمان مستم به بیداری

    خوشم با تو درین سودا که باشم با تو در کنجی

    تو سوی خویش ندهی راه و من پیشت کنم زاری

    ندارد چشم من بر آستانت سیری از سودن

    مگر کز خاک گردد سیر، وه این دیده ناری

    ز جورت ذوق می گیرم که کاری ناید از خوبان

    بجز شوخی و بدخویی و تندی و جفاکاری

    تو زهد خود کن، ای زاهد، مرا بگذار با شاهد

    به رسوایی و قلاشی و جرعه خواری و خواری

    اگر چش غمزه خونخوار صد خون می کند هر دم

    مبارک باد، بر سلطان من رسم ستمگاری

    به صد سختی بخواهد کشتنم غم بعد ازین، زیرا

    نماند آن دل که خسرو را به غم می کرد غمخواری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha