کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مه من خراب گشتم ز رخت به یک نظاره

    نظری ز تو عفاالله چه می است مستکاره

    به چسانت سیر بینم که هم از نخست دیدن

    شوم از خود و نیارم که ببینمت دوباره

    هوسم بود که دیده ز همه ستانم و پس

    به هزار دیده شبها به رخت کنم نظاره

    چو روی به گشت میدان دل عاشقان بود گو

    که ز لعل بادپایت جهد آتشین شراره

    تو به ره روان و خلقی به هلاک مانده هر سو

    چه غم آب تندرو را ز خرابی کناره

    سر آن دو چشم گردم که چو هندوان رهزن

    همه را ز نوک مژگان زده بر جگر کناره

    چو زنم دم عیاری ته آن بلند ایوان

    که به کنگر جلالش نرسد کمند چاره

    مشمر، حکیم، طالع چو ز روز بد بگریم

    که من آب خوش نخوردم به شمار این ستاره

    چو ز دست رفت خسرو رگ جان مکش ز دستش

    که به رشته دوخت نتوان جگری که گشت پاره

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha