به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

امیر خسرو دهلوی

امیر خسرو دهلویغزلیاتشمارهٔ ۱۷۷۰: ای لبت شهر پر شکر کرده

2910عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای لبت شهر پر شکر کرده

لاله را داغ بر جگر کرده

خط سبزت به گرد چشمه نوش

سر از آب حیات بر کرده

لب لعلت ز بهر راحت روح

قند را با گلاب تر کرده

رفته از دیده در جگر تیرت

وز ره دل به جان گذر کرده

خم و پیچ خط تو خسرو را

داغ دیرینه تازه تر کرده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۷۶۹: به باغ سایه ابرست و آب در سایه 2شمارهٔ ۱۷۷۰: ای لبت شهر پر شکر کرده 3شمارهٔ ۱۷۷۱: قاصد نیامد کآورد زان نامسلمان نا ...4شمارهٔ ۱۷۷۲: شهری ست معمور و درو از هر طرف مه ...5شمارهٔ ۱۷۷۳: جان ز هجرت چیست، زار افتاده ای 6شمارهٔ ۱۷۷۴: هر روز کافتاب برآرد زبانه ای 7شمارهٔ ۱۷۷۵: فریاد کاندر شهر ما خون می کند عی ...8شمارهٔ ۱۷۷۶: خردی هنوز و کودکی، ای نازنین، بر ...9شمارهٔ ۱۷۷۷: دیری ست کای گلبرگ تر بر روی ما خ ...10شمارهٔ ۱۷۷۸: ای درد بیدرد دلم، تاراج پنهان کر ...11شمارهٔ ۱۷۷۹: ای که چشم من به روی خویش روشن کر ...12شمارهٔ ۱۷۸۰: سینه ام را از غم عالم تو بی غم ک ...13شمارهٔ ۱۷۸۱: ای که در هیچ غمی با دل من یار نه ...14شمارهٔ ۱۷۸۲: ای که در دیده درونی و در آغوش نه ...15شمارهٔ ۱۷۸۳: خنده را سوختن جان من آموخته ای 16شمارهٔ ۱۷۸۴: آتش اندر آب هرگز دیده ای 17شمارهٔ ۱۷۸۵: باز بر خونم کمر بربسته ای 18شمارهٔ ۱۷۸۶: سر در خمار، شب به کنار که بوده ا ...19شمارهٔ ۱۷۸۷: ای ده یکی ز خوبی تو مه، چگونه ای 20شمارهٔ ۱۷۸۸: مشک بر اطراف مه آورده ای 21شمارهٔ ۱۷۸۹: ز آب ملاحت که رخ آلوده ای 22شمارهٔ ۱۷۹۰: گر چه به هر سخن دلم از تن ربوده ...23شمارهٔ ۱۷۹۱: تو شوخ هر کجا لب خندان گشوده ای 24شمارهٔ ۱۷۹۲: آن دل خراب شد که تو آباد دیده ای 25شمارهٔ ۱۷۹۳: تو با آن رو بگو مه را، چه باشی 26شمارهٔ ۱۷۹۴: چه بد کردیم کز ما برشکستی 27شمارهٔ ۱۷۹۵: چون می نرسد دست به پایی که تو دا ...28شمارهٔ ۱۷۹۶: رخساره مکن راست به جایی که تو با ...29شمارهٔ ۱۷۹۷: مست آمده ای باز به مهمان که بودی 30شمارهٔ ۱۷۹۸: دیدی که حق خدمت بسیار ندیدی 31شمارهٔ ۱۷۹۹: ای باد، حدیث دلم آنجاش بگویی 32شمارهٔ ۱۸۰۰: ای باد، سلام دلم آنجا برسانی 33شمارهٔ ۱۸۰۱: ای آنکه تو سلطان همه سیمبرانی 34شمارهٔ ۱۸۰۲: شتربانا، دمی محمل میارای 35شمارهٔ ۱۸۰۳: مرا زان میر خوبان نیست روزی 36شمارهٔ ۱۸۰۴: چه کردم کآخرم فرمان نکردی 37شمارهٔ ۱۸۰۵: چنین کان خنده شیرین تو کردی 38شمارهٔ ۱۸۰۶: ز رحمت چشم بر چاکر نداری 39شمارهٔ ۱۸۰۷: شکستی طره، تا در سر چه داری 40شمارهٔ ۱۸۰۸: مرا چند آخر از خود دور داری 41شمارهٔ ۱۸۰۹: دلا، با غمزه خوبان چه بازی 42شمارهٔ ۱۸۱۰: رخساره چه می پوشی، در کینه چه می ...43شمارهٔ ۱۸۱۱: اگر تو سرگذشت من بدانی 44شمارهٔ ۱۸۱۲: نگارین مرا شد نوجوانی 45شمارهٔ ۱۸۱۳: سزد گر نیکویی در من ببینی 46شمارهٔ ۱۸۱۴: دیوانه شدم ز یار بدخوی 47شمارهٔ ۱۸۱۵: بر لب اثر شراب داری 48شمارهٔ ۱۸۱۶: جانا، تو زغم خبر نداری 49شمارهٔ ۱۸۱۷: نی کار کسی ست عشقبازی 50شمارهٔ ۱۸۱۸: ای برده دلم به دلستانی 51شمارهٔ ۱۸۱۹: ای آنکه تمام هم چو ماهی 52شمارهٔ ۱۸۲۰: ای مردم دیده نکویی 53شمارهٔ ۱۸۲۱: بخرام، ای سرو روان کز باغ رضوان ...54شمارهٔ ۱۸۲۲: ای قامت چون شاخ گل، از برگ گل خن ...55شمارهٔ ۱۸۲۳: ای مه، بدین چابک روی، از آسمان ک ...56شمارهٔ ۱۸۲۴: زینسان که از هر موی خود زنجیر صد ...57شمارهٔ ۱۸۲۵: ای چهره زیبای تو رشک بتان آزری 58شمارهٔ ۱۸۲۶: جان به فدات می کنم، بو که از آن ...59شمارهٔ ۱۸۲۷: نیست دلی که هر دمش آفت دین نمی ش ...60شمارهٔ ۱۸۲۸: قصد که داری، ای پسر، باز چنین که ...61شمارهٔ ۱۸۲۹: می گذری که سینه را وقف هوای خود ...62شمارهٔ ۱۸۳۰: دست به گل نمی زنی، زانکه نگار من ...63شمارهٔ ۱۸۳۱: کج کلها، کمان کشا، تنگ قبای کیست ...64شمارهٔ ۱۸۳۲: ای ز غبار خنگ تو یافته دیده روشن ...65شمارهٔ ۱۸۳۳: رخ خوبت به چه ماند، به گلستان و ...66شمارهٔ ۱۸۳۴: خواستم زو آبرویی، گفت «بیهوده مگ ...67شمارهٔ ۱۸۳۵: باز این ابر بهاری از کجا آید همی 68شمارهٔ ۱۸۳۶: سبزه نوخیز است و باران در فشان آ ...69شمارهٔ ۱۸۳۷: باز بهر جان ما را ناز در سر می ک ...70شمارهٔ ۱۸۳۸: ای پریوش، هر چه رسم مردمی کم می ...71شمارهٔ ۱۸۳۹: هر زمانی از کرشمه خویشتن بینی کن ...72شمارهٔ ۱۸۴۰: چتر عنبروش کن از گیسو که سلطان م ...73شمارهٔ ۱۸۴۱: گر تو سیمین سرو را شکل سرافرازی ...74شمارهٔ ۱۸۴۲: جان شیرین منی، ای از لطافت چون پ ...75شمارهٔ ۱۸۴۳: چه شدت که از کرشمه نظری به ما نک ...76شمارهٔ ۱۸۴۴: ز نظر اگر چه دوری، شب و روز در ح ...77شمارهٔ ۱۸۴۵: بسم از جمال ساقی و شراب ارغوانی 78شمارهٔ ۱۸۴۶: نفسی که با نگاری گذرد به شادمانی 79شمارهٔ ۱۸۴۷: خنده ای کن شکرستان دهن بازگشای 80شمارهٔ ۱۸۴۸: عالم آشوب تر از طره طراه خودی 81شمارهٔ ۱۸۴۹: می به جام ار چه زخون من مسکین دا ...82شمارهٔ ۱۸۵۰: بختم از خواب در آمد چو تو با من ...83شمارهٔ ۱۸۵۱: گر تو رنج من مسکین گدا بشناسی 84شمارهٔ ۱۸۵۲: نوبهار است و گل و موسم عید، ای س ...85شمارهٔ ۱۸۵۳: باز، ای سرو خرامان، ز کجا می آیی 86شمارهٔ ۱۸۵۴: آن نه روییست که ماهی ست بدان زیب ...87شمارهٔ ۱۸۵۵: چو منی را مده از دست که کمتر یاب ...88شمارهٔ ۱۸۵۶: جان من، بی من درمانده تنها چونی 89شمارهٔ ۱۸۵۷: بی تو، ای بی تو به جان آمده جانم ...90شمارهٔ ۱۸۵۸: دلها به غمزه دزدی، چون خنده برگش ...91شمارهٔ ۱۸۵۹: ای بیغم از دل من، بسیار شد جدایی 92شمارهٔ ۱۸۶۰: ای که تاراج دل و دین می دهی 93شمارهٔ ۱۸۶۱: سرمه اندر چشم خودبین می کنی 94شمارهٔ ۱۸۶۲: آنکه جان گویند خلقی، آن تویی 95شمارهٔ ۱۸۶۳: ای ز رویت چشم جان را روشنی 96شمارهٔ ۱۸۶۴: ترک من، بر شکل دیگر می روی 97شمارهٔ ۱۸۶۵: تا فراقت تاخت بر من بارگی 98شمارهٔ ۱۸۶۶: آمد آن شادی جان بر ما دی 99شمارهٔ ۱۸۶۷: هر شب، ای ماه، کجا می گردی 100شمارهٔ ۱۸۶۸: گر چه سعادت بسی ست در فلک مشتری 101شمارهٔ ۱۸۶۹: ای رفته در غریبی، باز آکه عمر و ...102شمارهٔ ۱۸۷۰: ای باد باز بر سر کوی که می روی 103شمارهٔ ۱۸۷۱: نامردم است، هر که درو نیست مردمی 104شمارهٔ ۱۸۷۲: به بت نمای مرا ره، اگر به دین نت ...105شمارهٔ ۱۸۷۳: هلال عید نمود، ای مه دو هفته، کج ...106شمارهٔ ۱۸۷۴: سلام و خدمت ما، ای صبا، به یار ب ...107شمارهٔ ۱۸۷۵: ای باد صبحگاه به من نام او بگوی 108شمارهٔ ۱۸۷۶: گاهم ز غمزه ها هدف تیر می کنی 109شمارهٔ ۱۸۷۷: ای یار پر نمک، جگرم ریش می کنی 110شمارهٔ ۱۸۷۸: بت من، بت پرست را چه زنی 111شمارهٔ ۱۸۷۹: هیچ شکر چو آن دهان دیدی 112شمارهٔ ۱۸۸۰: گر منت می کنم عنان گیری 113شمارهٔ ۱۸۸۱: تا تو روی چو ماه بنمایی 114شمارهٔ ۱۸۸۲: چو کار جهان نیست جز بیوفایی 115شمارهٔ ۱۸۸۳: مرادوش گویی به خواب آمدی 116شمارهٔ ۱۸۸۴: ز من برشکستی به یکبارگی 117شمارهٔ ۱۸۸۵: تو خود به غمزه سراسر کرشمه و ناز ...118شمارهٔ ۱۸۸۶: ای شب تیره به گیسوی کسی می مانی 119شمارهٔ ۱۸۸۷: کرشمه کردن تو وقت نار و بدخویی 120شمارهٔ ۱۸۸۸: سمن داری به زیر سبزه یا خود یاسم ...121شمارهٔ ۱۸۸۹: تا داشت به جان طاقت، بودم به شکی ...122شمارهٔ ۱۸۹۰: مگر، ای باد نوروزی، گذر بر یار م ...123شمارهٔ ۱۸۹۱: دلا، آن ترک را دیدی، کنون سامان ...124شمارهٔ ۱۸۹۲: عزیزی همچو جان، ار چه چو خاکم خو ...125شمارهٔ ۱۸۹۳: گهی بنما و گه پوشیده دار آن روی ...126شمارهٔ ۱۸۹۴: ز من که عاشق و مستم صلاح کار مجو ...127شمارهٔ ۱۸۹۵: ای باد صبح گاهی، خه از کدام سویی 128شمارهٔ ۱۸۹۶: نه از ره ست که گوییم کبک خوش گام ...129شمارهٔ ۱۸۹۷: دلم که لاف زدی از کمال دانایی 130شمارهٔ ۱۸۹۸: هر بار که تو در دل شب در دلم آیی 131شمارهٔ ۱۸۹۹: تو، ای پسر، که از این سو سوار می ...132شمارهٔ ۱۹۰۰: ما را در آرزویت بگذشت زندگانی 133شمارهٔ ۱۹۰۱: هوس پخته ست این پروانه بهر خویشت ...134شمارهٔ ۱۹۰۲: به ناز هر نفسی سوی من گذر چه کنی 135شمارهٔ ۱۹۰۳: ای جان ز تن رفته، به تن باز کی آ ...136شمارهٔ ۱۹۰۴: تو نیز ای بی وفا، تا کی ستم بر ج ...137شمارهٔ ۱۹۰۵: ز من برگشته ای، جانا، ندانم با ک ...138شمارهٔ ۱۹۰۶: بدین صفت که تویی در زمانه، معذور ...139شمارهٔ ۱۹۰۷: هندوی زلف را چو تو یغما چنین دهی 140شمارهٔ ۱۹۰۸: چو لب زنی به می و در میان بگردان ...141شمارهٔ ۱۹۰۹: گر چه به نظاره ایم، نیز نخوانی 142شمارهٔ ۱۹۱۰: ای دل، مرا به هر کو افسانه چند خ ...143شمارهٔ ۱۹۱۱: بدین صفت که ببستی کمر به خونخوار ...144شمارهٔ ۱۹۱۲: سزد که سجده کنند، ای برهمن عجمی 145شمارهٔ ۱۹۱۳: نشان آن دهن از من چه پرسی 146شمارهٔ ۱۹۱۴: به یک کرشمه کزان چشم دلربا کردی 147شمارهٔ ۱۹۱۵: به خوبی همچو مه تابنده باشی 148شمارهٔ ۱۹۱۶: ای که امروز به زیبایی او می نازی 149شمارهٔ ۱۹۱۷: در تو، ای دوست به خون ریختنم دار ...150شمارهٔ ۱۹۱۸: فسون چشمش ار خوابم نبستی 151شمارهٔ ۱۹۱۹: دلی دارم در او دردی و داغی 152شمارهٔ ۱۹۲۰: ای کاش مرا با تو سر و کار نبودی 153شمارهٔ ۱۹۲۱: گر ماه تو از مشک تو آلوده نبودی 154شمارهٔ ۱۹۲۲: امید نبود ار چه مرا یک نظر از وی 155شمارهٔ ۱۹۲۳: من باد نخواهم که وزد بر چو تو با ...156شمارهٔ ۱۹۲۴: صبا زلف ترا گر دم ندادی 157شمارهٔ ۱۹۲۵: زهی رویت شکفته لاله زاری 158شمارهٔ ۱۹۲۶: بیکار دلی باشد کو را نبود دردی 159شمارهٔ ۱۹۲۷: گل آمد و هر مرغی زد نغمه به هر ب ...160شمارهٔ ۱۹۲۸: عشق آتشم در جان زد و جانان ازان ...161شمارهٔ ۱۹۲۹: فراهم کرد شکل کج کلاهی 162شمارهٔ ۱۹۳۰: مرا دل با یکی مانده ست جایی 163شمارهٔ ۱۹۳۱: ای زلف تو هر گره گشادی 164شمارهٔ ۱۹۳۲: ای فتنه ز چشم تو نشانی 165شمارهٔ ۱۹۳۳: گر چشم من در روی آن خورشید رخسار ...166شمارهٔ ۱۹۳۴: بهر گشاد عالمی بگشا ز زلف خود خم ...167شمارهٔ ۱۹۳۵: ای ننهاده هیچ گه تن به رضای چون ...168شمارهٔ ۱۹۳۶: سرو سمنبرم کجا تا به برش درآرمی 169شمارهٔ ۱۹۳۷: گر به کمند زلف تو من نه چنین اسی ...170شمارهٔ ۱۹۳۸: پیش از این من با جوانان آشنایی ک ...171شمارهٔ ۱۹۳۹: پیش از این من کاشکی عشقت نمی ورز ...172شمارهٔ ۱۹۴۰: همه شب فرو نیاید به دلم کرشمه سا ...173شمارهٔ ۱۹۴۱: پسرا و نازنینا، به کرشمه گاه گاه ...174شمارهٔ ۱۹۴۲: به فراغ دل زمانی نظری به ماهرویی 175شمارهٔ ۱۹۴۳: من ترا دارم و جز لطف توام نیست ک ...176شمارهٔ ۱۹۴۴: در سر افتاده ز عشق توام، ای جان، ...177شمارهٔ ۱۹۴۵: بسیار باشد، ای جان، از همچو من غ ...178شمارهٔ ۱۹۴۶: آن چشم شوخ را بین هر غمزه ایی بل ...179شمارهٔ ۱۹۴۷: هر شبم کآهم به عالم دم زدی 180شمارهٔ ۱۹۴۸: من ندیدم چون تو هرگز دلبری 181شمارهٔ ۱۹۴۹: آنکه مرا در دل است گر به کنار آم ...182شمارهٔ ۱۹۵۰: یک ره بکن ز غمزه خونین اشارتی 183شمارهٔ ۱۹۵۱: آمد بهار و سرو بر آراست قامتی 184شمارهٔ ۱۹۵۲: مردانه می کشد به جفایم ستمگری 185شمارهٔ ۱۹۵۳: ای صد شکست زلف ترا زیر هر خمی 186شمارهٔ ۱۹۵۴: ساقی بیا که موسم عیش است و میم و ...187شمارهٔ ۱۹۵۵: تو می روی و به نظاره تو چشم جهان ...188شمارهٔ ۱۹۵۶: بسی نماند که جانی برون رود ز غری ...189شمارهٔ ۱۹۵۷: یار است و صد کرشمه، شهر است و خو ...190شمارهٔ ۱۹۵۸: ای که به چشم تو نیایم همی 191شمارهٔ ۱۹۵۹: هر کسی را هوای سیم و زری 192شمارهٔ ۱۹۶۰: دوش می گفت پیر ترسایی 193شمارهٔ ۱۹۶۱: ای ز زلف تو مشک تر بویی 194شمارهٔ ۱۹۶۲: دلی دارم، اما جز افگار نی 195شمارهٔ ۱۹۶۳: مسلمانان، گرفتارم به دست نامسلما ...196شمارهٔ ۱۹۶۴: ای گل، دهن تنگت صد تنگ شکر چیزی 197شمارهٔ ۱۹۶۵: لعل است چنان با لب یا هست ز جان ...198شمارهٔ ۱۹۶۶: بهاری این چنین خرم، مرا آواره دل ...199شمارهٔ ۱۹۶۷: دو چشم مست ترا نیست از جهان خبری 200شمارهٔ ۱۹۶۸: من اشک بیدلان را خنده می پنداشتم ...201شمارهٔ ۱۹۶۹: صبا آمد، ولی بویی ازان گلزار بای ...202شمارهٔ ۱۹۷۰: نیست در شهر گرفتارتر از من دگری 203شمارهٔ ۱۹۷۱: سخن چون زان دو لب گویی، چه گوید ...204شمارهٔ ۱۹۷۲: گل آمد و همه در باغ با می و جامی 205شمارهٔ ۱۹۷۳: کشان دل تو به سوی گلی و نسترنی 206شمارهٔ ۱۹۷۴: گذشت آن کین دل زارم شکیبا بود یک ...207شمارهٔ ۱۹۷۵: خوش آن شبها که آن جان جهان مهمان ...208شمارهٔ ۱۹۷۶: نبود یار من آن را که یار داشتمی 209شمارهٔ ۱۹۷۷: ای غنچه را بر بسته لب، شکل و دها ...210شمارهٔ ۱۹۷۸: شاه حسنی وز متاع نیکویی داری فرا ...211شمارهٔ ۱۹۷۹: نوبهار آمد و بگذشت به شادی مه دی 212شمارهٔ ۱۹۸۰: ای معدن ناز، ناز تا کی 213شمارهٔ ۱۹۸۱: ای که به غمزه می کنی قصد شکار دی ...214شمارهٔ ۱۹۸۲: باز روی تو خون آلوده و جعد تو تر ...215شمارهٔ ۱۹۸۳: فتح می آید در دهلیز دولت باز کن 216شمارهٔ ۱۹۸۴: ای به هر موی شده بسته زلف دل من 217شمارهٔ ۱۹۸۵: گر حقیقت نشدت واقعه جانی من 218شمارهٔ ۱۹۸۶: ترک من ای من غلام روی تو 219شمارهٔ ۱۹۸۷: مطربا سوی چمن وقت گل آهنگ تو کو 220شمارهٔ ۱۹۸۸: سوی تو دیدم ریختی خون دلم را بی ...221شمارهٔ ۱۹۸۹: نشدت دل که به این دل شده مهمان آ ...222شمارهٔ ۱۹۹۰: هزار شکر خدا را که چون تو دلداری 223شمارهٔ ۱۹۹۱: رفت سرما و صبا می دهد از گل خبری 224شمارهٔ ۱۹۹۲: ترک من خونابه من بین و دست از من ...225شمارهٔ ۱۹۹۳: جهانی به خواب خوشست و من از غم ب ...226شمارهٔ ۱۹۹۴: خیالی کرده ام وین از خیال خود نم ...227شمارهٔ ۱۹۹۵: گر تو یک ناوک از آن چشم سیه بستا ...228شمارهٔ ۱۹۹۶: می شکفد گل به چمن تا ز نسیم سحری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ