به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

امیر خسرو دهلوی

امیر خسرو دهلویغزلیاتشمارهٔ ۱۷۸۴: آتش اندر آب هرگز دیده ای

2250عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

آتش اندر آب هرگز دیده ای

عنبر اندر تاب هرگز دیده ای

چون دهان و لعل شورانگیز او

پسته و عناب هرگز دیده ای

شد نقاب عارضش زلف سیاه

شام پر مهتاب هرگز دیده ای

در صدف چون رشته دندان او

لؤلؤی خوشاب هرگز دیده ای

نرگسش در طاق ابرو خفته مست

مست در محراب هرگز دیده ای

در غمش خسرو چو چشم خونفشان

چشمه خوناب هرگز دیده ای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۷۸۳: خنده را سوختن جان من آموخته ای 2شمارهٔ ۱۷۸۴: آتش اندر آب هرگز دیده ای 3شمارهٔ ۱۷۸۵: باز بر خونم کمر بربسته ای 4شمارهٔ ۱۷۸۶: سر در خمار، شب به کنار که بوده ا ...5شمارهٔ ۱۷۸۷: ای ده یکی ز خوبی تو مه، چگونه ای 6شمارهٔ ۱۷۸۸: مشک بر اطراف مه آورده ای 7شمارهٔ ۱۷۸۹: ز آب ملاحت که رخ آلوده ای 8شمارهٔ ۱۷۹۰: گر چه به هر سخن دلم از تن ربوده ...9شمارهٔ ۱۷۹۱: تو شوخ هر کجا لب خندان گشوده ای 10شمارهٔ ۱۷۹۲: آن دل خراب شد که تو آباد دیده ای 11شمارهٔ ۱۷۹۳: تو با آن رو بگو مه را، چه باشی 12شمارهٔ ۱۷۹۴: چه بد کردیم کز ما برشکستی 13شمارهٔ ۱۷۹۵: چون می نرسد دست به پایی که تو دا ...14شمارهٔ ۱۷۹۶: رخساره مکن راست به جایی که تو با ...15شمارهٔ ۱۷۹۷: مست آمده ای باز به مهمان که بودی 16شمارهٔ ۱۷۹۸: دیدی که حق خدمت بسیار ندیدی 17شمارهٔ ۱۷۹۹: ای باد، حدیث دلم آنجاش بگویی 18شمارهٔ ۱۸۰۰: ای باد، سلام دلم آنجا برسانی 19شمارهٔ ۱۸۰۱: ای آنکه تو سلطان همه سیمبرانی 20شمارهٔ ۱۸۰۲: شتربانا، دمی محمل میارای 21شمارهٔ ۱۸۰۳: مرا زان میر خوبان نیست روزی 22شمارهٔ ۱۸۰۴: چه کردم کآخرم فرمان نکردی 23شمارهٔ ۱۸۰۵: چنین کان خنده شیرین تو کردی 24شمارهٔ ۱۸۰۶: ز رحمت چشم بر چاکر نداری 25شمارهٔ ۱۸۰۷: شکستی طره، تا در سر چه داری 26شمارهٔ ۱۸۰۸: مرا چند آخر از خود دور داری 27شمارهٔ ۱۸۰۹: دلا، با غمزه خوبان چه بازی 28شمارهٔ ۱۸۱۰: رخساره چه می پوشی، در کینه چه می ...29شمارهٔ ۱۸۱۱: اگر تو سرگذشت من بدانی 30شمارهٔ ۱۸۱۲: نگارین مرا شد نوجوانی 31شمارهٔ ۱۸۱۳: سزد گر نیکویی در من ببینی 32شمارهٔ ۱۸۱۴: دیوانه شدم ز یار بدخوی 33شمارهٔ ۱۸۱۵: بر لب اثر شراب داری 34شمارهٔ ۱۸۱۶: جانا، تو زغم خبر نداری 35شمارهٔ ۱۸۱۷: نی کار کسی ست عشقبازی 36شمارهٔ ۱۸۱۸: ای برده دلم به دلستانی 37شمارهٔ ۱۸۱۹: ای آنکه تمام هم چو ماهی 38شمارهٔ ۱۸۲۰: ای مردم دیده نکویی 39شمارهٔ ۱۸۲۱: بخرام، ای سرو روان کز باغ رضوان ...40شمارهٔ ۱۸۲۲: ای قامت چون شاخ گل، از برگ گل خن ...41شمارهٔ ۱۸۲۳: ای مه، بدین چابک روی، از آسمان ک ...42شمارهٔ ۱۸۲۴: زینسان که از هر موی خود زنجیر صد ...43شمارهٔ ۱۸۲۵: ای چهره زیبای تو رشک بتان آزری 44شمارهٔ ۱۸۲۶: جان به فدات می کنم، بو که از آن ...45شمارهٔ ۱۸۲۷: نیست دلی که هر دمش آفت دین نمی ش ...46شمارهٔ ۱۸۲۸: قصد که داری، ای پسر، باز چنین که ...47شمارهٔ ۱۸۲۹: می گذری که سینه را وقف هوای خود ...48شمارهٔ ۱۸۳۰: دست به گل نمی زنی، زانکه نگار من ...49شمارهٔ ۱۸۳۱: کج کلها، کمان کشا، تنگ قبای کیست ...50شمارهٔ ۱۸۳۲: ای ز غبار خنگ تو یافته دیده روشن ...51شمارهٔ ۱۸۳۳: رخ خوبت به چه ماند، به گلستان و ...52شمارهٔ ۱۸۳۴: خواستم زو آبرویی، گفت «بیهوده مگ ...53شمارهٔ ۱۸۳۵: باز این ابر بهاری از کجا آید همی 54شمارهٔ ۱۸۳۶: سبزه نوخیز است و باران در فشان آ ...55شمارهٔ ۱۸۳۷: باز بهر جان ما را ناز در سر می ک ...56شمارهٔ ۱۸۳۸: ای پریوش، هر چه رسم مردمی کم می ...57شمارهٔ ۱۸۳۹: هر زمانی از کرشمه خویشتن بینی کن ...58شمارهٔ ۱۸۴۰: چتر عنبروش کن از گیسو که سلطان م ...59شمارهٔ ۱۸۴۱: گر تو سیمین سرو را شکل سرافرازی ...60شمارهٔ ۱۸۴۲: جان شیرین منی، ای از لطافت چون پ ...61شمارهٔ ۱۸۴۳: چه شدت که از کرشمه نظری به ما نک ...62شمارهٔ ۱۸۴۴: ز نظر اگر چه دوری، شب و روز در ح ...63شمارهٔ ۱۸۴۵: بسم از جمال ساقی و شراب ارغوانی 64شمارهٔ ۱۸۴۶: نفسی که با نگاری گذرد به شادمانی 65شمارهٔ ۱۸۴۷: خنده ای کن شکرستان دهن بازگشای 66شمارهٔ ۱۸۴۸: عالم آشوب تر از طره طراه خودی 67شمارهٔ ۱۸۴۹: می به جام ار چه زخون من مسکین دا ...68شمارهٔ ۱۸۵۰: بختم از خواب در آمد چو تو با من ...69شمارهٔ ۱۸۵۱: گر تو رنج من مسکین گدا بشناسی 70شمارهٔ ۱۸۵۲: نوبهار است و گل و موسم عید، ای س ...71شمارهٔ ۱۸۵۳: باز، ای سرو خرامان، ز کجا می آیی 72شمارهٔ ۱۸۵۴: آن نه روییست که ماهی ست بدان زیب ...73شمارهٔ ۱۸۵۵: چو منی را مده از دست که کمتر یاب ...74شمارهٔ ۱۸۵۶: جان من، بی من درمانده تنها چونی 75شمارهٔ ۱۸۵۷: بی تو، ای بی تو به جان آمده جانم ...76شمارهٔ ۱۸۵۸: دلها به غمزه دزدی، چون خنده برگش ...77شمارهٔ ۱۸۵۹: ای بیغم از دل من، بسیار شد جدایی 78شمارهٔ ۱۸۶۰: ای که تاراج دل و دین می دهی 79شمارهٔ ۱۸۶۱: سرمه اندر چشم خودبین می کنی 80شمارهٔ ۱۸۶۲: آنکه جان گویند خلقی، آن تویی 81شمارهٔ ۱۸۶۳: ای ز رویت چشم جان را روشنی 82شمارهٔ ۱۸۶۴: ترک من، بر شکل دیگر می روی 83شمارهٔ ۱۸۶۵: تا فراقت تاخت بر من بارگی 84شمارهٔ ۱۸۶۶: آمد آن شادی جان بر ما دی 85شمارهٔ ۱۸۶۷: هر شب، ای ماه، کجا می گردی 86شمارهٔ ۱۸۶۸: گر چه سعادت بسی ست در فلک مشتری 87شمارهٔ ۱۸۶۹: ای رفته در غریبی، باز آکه عمر و ...88شمارهٔ ۱۸۷۰: ای باد باز بر سر کوی که می روی 89شمارهٔ ۱۸۷۱: نامردم است، هر که درو نیست مردمی 90شمارهٔ ۱۸۷۲: به بت نمای مرا ره، اگر به دین نت ...91شمارهٔ ۱۸۷۳: هلال عید نمود، ای مه دو هفته، کج ...92شمارهٔ ۱۸۷۴: سلام و خدمت ما، ای صبا، به یار ب ...93شمارهٔ ۱۸۷۵: ای باد صبحگاه به من نام او بگوی 94شمارهٔ ۱۸۷۶: گاهم ز غمزه ها هدف تیر می کنی 95شمارهٔ ۱۸۷۷: ای یار پر نمک، جگرم ریش می کنی 96شمارهٔ ۱۸۷۸: بت من، بت پرست را چه زنی 97شمارهٔ ۱۸۷۹: هیچ شکر چو آن دهان دیدی 98شمارهٔ ۱۸۸۰: گر منت می کنم عنان گیری 99شمارهٔ ۱۸۸۱: تا تو روی چو ماه بنمایی 100شمارهٔ ۱۸۸۲: چو کار جهان نیست جز بیوفایی 101شمارهٔ ۱۸۸۳: مرادوش گویی به خواب آمدی 102شمارهٔ ۱۸۸۴: ز من برشکستی به یکبارگی 103شمارهٔ ۱۸۸۵: تو خود به غمزه سراسر کرشمه و ناز ...104شمارهٔ ۱۸۸۶: ای شب تیره به گیسوی کسی می مانی 105شمارهٔ ۱۸۸۷: کرشمه کردن تو وقت نار و بدخویی 106شمارهٔ ۱۸۸۸: سمن داری به زیر سبزه یا خود یاسم ...107شمارهٔ ۱۸۸۹: تا داشت به جان طاقت، بودم به شکی ...108شمارهٔ ۱۸۹۰: مگر، ای باد نوروزی، گذر بر یار م ...109شمارهٔ ۱۸۹۱: دلا، آن ترک را دیدی، کنون سامان ...110شمارهٔ ۱۸۹۲: عزیزی همچو جان، ار چه چو خاکم خو ...111شمارهٔ ۱۸۹۳: گهی بنما و گه پوشیده دار آن روی ...112شمارهٔ ۱۸۹۴: ز من که عاشق و مستم صلاح کار مجو ...113شمارهٔ ۱۸۹۵: ای باد صبح گاهی، خه از کدام سویی 114شمارهٔ ۱۸۹۶: نه از ره ست که گوییم کبک خوش گام ...115شمارهٔ ۱۸۹۷: دلم که لاف زدی از کمال دانایی 116شمارهٔ ۱۸۹۸: هر بار که تو در دل شب در دلم آیی 117شمارهٔ ۱۸۹۹: تو، ای پسر، که از این سو سوار می ...118شمارهٔ ۱۹۰۰: ما را در آرزویت بگذشت زندگانی 119شمارهٔ ۱۹۰۱: هوس پخته ست این پروانه بهر خویشت ...120شمارهٔ ۱۹۰۲: به ناز هر نفسی سوی من گذر چه کنی 121شمارهٔ ۱۹۰۳: ای جان ز تن رفته، به تن باز کی آ ...122شمارهٔ ۱۹۰۴: تو نیز ای بی وفا، تا کی ستم بر ج ...123شمارهٔ ۱۹۰۵: ز من برگشته ای، جانا، ندانم با ک ...124شمارهٔ ۱۹۰۶: بدین صفت که تویی در زمانه، معذور ...125شمارهٔ ۱۹۰۷: هندوی زلف را چو تو یغما چنین دهی 126شمارهٔ ۱۹۰۸: چو لب زنی به می و در میان بگردان ...127شمارهٔ ۱۹۰۹: گر چه به نظاره ایم، نیز نخوانی 128شمارهٔ ۱۹۱۰: ای دل، مرا به هر کو افسانه چند خ ...129شمارهٔ ۱۹۱۱: بدین صفت که ببستی کمر به خونخوار ...130شمارهٔ ۱۹۱۲: سزد که سجده کنند، ای برهمن عجمی 131شمارهٔ ۱۹۱۳: نشان آن دهن از من چه پرسی 132شمارهٔ ۱۹۱۴: به یک کرشمه کزان چشم دلربا کردی 133شمارهٔ ۱۹۱۵: به خوبی همچو مه تابنده باشی 134شمارهٔ ۱۹۱۶: ای که امروز به زیبایی او می نازی 135شمارهٔ ۱۹۱۷: در تو، ای دوست به خون ریختنم دار ...136شمارهٔ ۱۹۱۸: فسون چشمش ار خوابم نبستی 137شمارهٔ ۱۹۱۹: دلی دارم در او دردی و داغی 138شمارهٔ ۱۹۲۰: ای کاش مرا با تو سر و کار نبودی 139شمارهٔ ۱۹۲۱: گر ماه تو از مشک تو آلوده نبودی 140شمارهٔ ۱۹۲۲: امید نبود ار چه مرا یک نظر از وی 141شمارهٔ ۱۹۲۳: من باد نخواهم که وزد بر چو تو با ...142شمارهٔ ۱۹۲۴: صبا زلف ترا گر دم ندادی 143شمارهٔ ۱۹۲۵: زهی رویت شکفته لاله زاری 144شمارهٔ ۱۹۲۶: بیکار دلی باشد کو را نبود دردی 145شمارهٔ ۱۹۲۷: گل آمد و هر مرغی زد نغمه به هر ب ...146شمارهٔ ۱۹۲۸: عشق آتشم در جان زد و جانان ازان ...147شمارهٔ ۱۹۲۹: فراهم کرد شکل کج کلاهی 148شمارهٔ ۱۹۳۰: مرا دل با یکی مانده ست جایی 149شمارهٔ ۱۹۳۱: ای زلف تو هر گره گشادی 150شمارهٔ ۱۹۳۲: ای فتنه ز چشم تو نشانی 151شمارهٔ ۱۹۳۳: گر چشم من در روی آن خورشید رخسار ...152شمارهٔ ۱۹۳۴: بهر گشاد عالمی بگشا ز زلف خود خم ...153شمارهٔ ۱۹۳۵: ای ننهاده هیچ گه تن به رضای چون ...154شمارهٔ ۱۹۳۶: سرو سمنبرم کجا تا به برش درآرمی 155شمارهٔ ۱۹۳۷: گر به کمند زلف تو من نه چنین اسی ...156شمارهٔ ۱۹۳۸: پیش از این من با جوانان آشنایی ک ...157شمارهٔ ۱۹۳۹: پیش از این من کاشکی عشقت نمی ورز ...158شمارهٔ ۱۹۴۰: همه شب فرو نیاید به دلم کرشمه سا ...159شمارهٔ ۱۹۴۱: پسرا و نازنینا، به کرشمه گاه گاه ...160شمارهٔ ۱۹۴۲: به فراغ دل زمانی نظری به ماهرویی 161شمارهٔ ۱۹۴۳: من ترا دارم و جز لطف توام نیست ک ...162شمارهٔ ۱۹۴۴: در سر افتاده ز عشق توام، ای جان، ...163شمارهٔ ۱۹۴۵: بسیار باشد، ای جان، از همچو من غ ...164شمارهٔ ۱۹۴۶: آن چشم شوخ را بین هر غمزه ایی بل ...165شمارهٔ ۱۹۴۷: هر شبم کآهم به عالم دم زدی 166شمارهٔ ۱۹۴۸: من ندیدم چون تو هرگز دلبری 167شمارهٔ ۱۹۴۹: آنکه مرا در دل است گر به کنار آم ...168شمارهٔ ۱۹۵۰: یک ره بکن ز غمزه خونین اشارتی 169شمارهٔ ۱۹۵۱: آمد بهار و سرو بر آراست قامتی 170شمارهٔ ۱۹۵۲: مردانه می کشد به جفایم ستمگری 171شمارهٔ ۱۹۵۳: ای صد شکست زلف ترا زیر هر خمی 172شمارهٔ ۱۹۵۴: ساقی بیا که موسم عیش است و میم و ...173شمارهٔ ۱۹۵۵: تو می روی و به نظاره تو چشم جهان ...174شمارهٔ ۱۹۵۶: بسی نماند که جانی برون رود ز غری ...175شمارهٔ ۱۹۵۷: یار است و صد کرشمه، شهر است و خو ...176شمارهٔ ۱۹۵۸: ای که به چشم تو نیایم همی 177شمارهٔ ۱۹۵۹: هر کسی را هوای سیم و زری 178شمارهٔ ۱۹۶۰: دوش می گفت پیر ترسایی 179شمارهٔ ۱۹۶۱: ای ز زلف تو مشک تر بویی 180شمارهٔ ۱۹۶۲: دلی دارم، اما جز افگار نی 181شمارهٔ ۱۹۶۳: مسلمانان، گرفتارم به دست نامسلما ...182شمارهٔ ۱۹۶۴: ای گل، دهن تنگت صد تنگ شکر چیزی 183شمارهٔ ۱۹۶۵: لعل است چنان با لب یا هست ز جان ...184شمارهٔ ۱۹۶۶: بهاری این چنین خرم، مرا آواره دل ...185شمارهٔ ۱۹۶۷: دو چشم مست ترا نیست از جهان خبری 186شمارهٔ ۱۹۶۸: من اشک بیدلان را خنده می پنداشتم ...187شمارهٔ ۱۹۶۹: صبا آمد، ولی بویی ازان گلزار بای ...188شمارهٔ ۱۹۷۰: نیست در شهر گرفتارتر از من دگری 189شمارهٔ ۱۹۷۱: سخن چون زان دو لب گویی، چه گوید ...190شمارهٔ ۱۹۷۲: گل آمد و همه در باغ با می و جامی 191شمارهٔ ۱۹۷۳: کشان دل تو به سوی گلی و نسترنی 192شمارهٔ ۱۹۷۴: گذشت آن کین دل زارم شکیبا بود یک ...193شمارهٔ ۱۹۷۵: خوش آن شبها که آن جان جهان مهمان ...194شمارهٔ ۱۹۷۶: نبود یار من آن را که یار داشتمی 195شمارهٔ ۱۹۷۷: ای غنچه را بر بسته لب، شکل و دها ...196شمارهٔ ۱۹۷۸: شاه حسنی وز متاع نیکویی داری فرا ...197شمارهٔ ۱۹۷۹: نوبهار آمد و بگذشت به شادی مه دی 198شمارهٔ ۱۹۸۰: ای معدن ناز، ناز تا کی 199شمارهٔ ۱۹۸۱: ای که به غمزه می کنی قصد شکار دی ...200شمارهٔ ۱۹۸۲: باز روی تو خون آلوده و جعد تو تر ...201شمارهٔ ۱۹۸۳: فتح می آید در دهلیز دولت باز کن 202شمارهٔ ۱۹۸۴: ای به هر موی شده بسته زلف دل من 203شمارهٔ ۱۹۸۵: گر حقیقت نشدت واقعه جانی من 204شمارهٔ ۱۹۸۶: ترک من ای من غلام روی تو 205شمارهٔ ۱۹۸۷: مطربا سوی چمن وقت گل آهنگ تو کو 206شمارهٔ ۱۹۸۸: سوی تو دیدم ریختی خون دلم را بی ...207شمارهٔ ۱۹۸۹: نشدت دل که به این دل شده مهمان آ ...208شمارهٔ ۱۹۹۰: هزار شکر خدا را که چون تو دلداری 209شمارهٔ ۱۹۹۱: رفت سرما و صبا می دهد از گل خبری 210شمارهٔ ۱۹۹۲: ترک من خونابه من بین و دست از من ...211شمارهٔ ۱۹۹۳: جهانی به خواب خوشست و من از غم ب ...212شمارهٔ ۱۹۹۴: خیالی کرده ام وین از خیال خود نم ...213شمارهٔ ۱۹۹۵: گر تو یک ناوک از آن چشم سیه بستا ...214شمارهٔ ۱۹۹۶: می شکفد گل به چمن تا ز نسیم سحری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ