به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دیدی که حق خدمت بسیار ندیدی
ببریدی و رنج من غمخوارندیدی
بسیار کشیدم غم و رنج تو و اندک
آن را به میان اندک و بسیار ندیدی
آماج خدنگ ستمم ساختی آخر
جز من دگری لایق این کار ندیدی
باری تو بزی شاد که داری دل خرم
چون که نشدی عاشق و آزار ندیدی
بیداری شبهام چه دیدی تو که هرگز
در خواب گهی دیده بیدار ندیدی؟
بیمار چه پرسی تو که بیمار نگشتی
تیمار چه دانی تو که تیمار ندیدی
خسرو، تو بسی غصه کشیدی ز چنان شوخ
باز از دل گمراه تو انکار ندیدی
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.