کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خواستم زو آبرویی، گفت «بیهوده مگوی

    عاشقان را ز آب چشم خویش باشد آبروی »

    بر سر خاک شهید عشق حاجت خواستم

    گفت «نام دلبر ما گو، ولی حاجت مگوی »

    آب چشمم شست خون و خون چشمم گشت آب

    پند گویا، بنگر این خوناب و دست از من بشوی

    دی به بازاری گذشتی، خاست هویی آنچنان

    جان و دل کردند خلقی گم در آن فریاد و هوی

    جان من گم گشت و می جویم، نمی یابم نشان

    چون تو در جان منی، باری چنین خود را مجوی

    در خرابیهای هجران گر تو در خسرو رسی

    در بیابان کی رود بهر رضای تشنه جوی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha