کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رخ خوبت به چه ماند، به گلستان و بهاری

    چشم مست تو بدان نرگس رعنای خماری

    می روی در ره و می گردد جان گرد سر تو

    هم بدان گونه که گرد سر گل باشد خاری

    تیغ بگذار که باری حق عشقت بگذارم

    گر نه آنی تو که با ما حق صحبت بگذاری

    بیهده ست این که سر کوی تو باران دو چشمم

    کز وفا خوشه نیابم که تو این تخم بکاری

    شادمانم به غمت گر چه دل سوخته خون شد

    شاد بادا دل تو گر چه ز ما یاد نیاری

    صید آن چشم شدم، گر کشدم نیست ملامت

    گر بجویند ز ترکان دیت خون شکاری

    ای خیال رخ آن یار جدامانده درین دل

    او چون مهمان نرسد، خانه به صورت چه نگاری؟

    ای که بی فایده پندم دهی، آن روی ندیده

    گر ببینیش تو هم گوش به آن پند نداری

    آبگینه ست دل نازک بی طاقت خسرو

    بشکند وه که چنین گر تو ز دستت بگذاری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha