کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای ز رویت چشم جان را روشنی

    زلف مشکن تا دلم را نشکنی

    گفتم ایمن شو که من زآن توام

    عید بر عمر است و آنگه ایمنی

    چیست کز دستم نمی نوشی شراب؟

    روشنم شد تشنه خون منی

    هر زمان گویی منال از دوستان

    چه اندر بازی، ای یار، افگنی؟

    آخر این جان است کز تن می رود

    آخر این تیغ است و بر من می زنی!

    مانده با دامان آن یوسف دلم

    آخر این خون هم در آن پیراهنی

    پاک دامانی، تو دانی چاره چیست

    ما و معشوق و می و تردامنی

    تا چه خواهد شد، ندانم حال من

    من اسیر و تیغ خوبان گردنی

    خسروا، از کندن جان چاره نیست

    چون نمی آری که دل را بر کنی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha