کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا چند آخر از خود دور داری؟

    دلم را در هم و رنجور داری

    روا داری که با آن روی چو شمع

    شب تاریک ما بی نور داری

    میان داری چو زنبوران کافر

    مژه کافرتر از زنبور داری

    ز رسوایی مرنج، آخر محال است

    که عاشق باشی و مستور داری!

    بتی گر داری، از فردا میندیش

    که در خانه بهشت و حور داری

    تو آن سلطان خوبانی، نگارا

    که همچون فتنه صد دستور داری

    ز چندان دل که ویران کرده تست

    چه باشد گر یکی معمور داری؟

    چو آتش در زدی، باری همین بین

    چنین باشد که خود را دور داری

    معافی، گر نمی پرسی ز خسرو

    که خوبی و دل مغرور داری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha