به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

امیر خسرو دهلوی

امیر خسرو دهلویغزلیاتشمارهٔ ۱۷۹۳: تو با آن رو بگو مه را، چه باشی

2080عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تو با آن رو بگو مه را، چه باشی؟

تو با آن رخ بگو شه را، چه باشی؟

ببین آیینه و خود را صفت کن

حدیث زهره و مه را چه باشی

دلا، زینسان چه می نالی در آن کوی؟

گدایان شبانگه را چه باشی

بمیر ای مرغ تشنه در بیابان

امید ابر ناگه را چه باشی

چه سویت، خسروا، دارد جدا گوش

به کویش ناله و وه را چه باشی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۷۹۲: آن دل خراب شد که تو آباد دیده ای 2شمارهٔ ۱۷۹۳: تو با آن رو بگو مه را، چه باشی 3شمارهٔ ۱۷۹۴: چه بد کردیم کز ما برشکستی 4شمارهٔ ۱۷۹۵: چون می نرسد دست به پایی که تو دا ...5شمارهٔ ۱۷۹۶: رخساره مکن راست به جایی که تو با ...6شمارهٔ ۱۷۹۷: مست آمده ای باز به مهمان که بودی 7شمارهٔ ۱۷۹۸: دیدی که حق خدمت بسیار ندیدی 8شمارهٔ ۱۷۹۹: ای باد، حدیث دلم آنجاش بگویی 9شمارهٔ ۱۸۰۰: ای باد، سلام دلم آنجا برسانی 10شمارهٔ ۱۸۰۱: ای آنکه تو سلطان همه سیمبرانی 11شمارهٔ ۱۸۰۲: شتربانا، دمی محمل میارای 12شمارهٔ ۱۸۰۳: مرا زان میر خوبان نیست روزی 13شمارهٔ ۱۸۰۴: چه کردم کآخرم فرمان نکردی 14شمارهٔ ۱۸۰۵: چنین کان خنده شیرین تو کردی 15شمارهٔ ۱۸۰۶: ز رحمت چشم بر چاکر نداری 16شمارهٔ ۱۸۰۷: شکستی طره، تا در سر چه داری 17شمارهٔ ۱۸۰۸: مرا چند آخر از خود دور داری 18شمارهٔ ۱۸۰۹: دلا، با غمزه خوبان چه بازی 19شمارهٔ ۱۸۱۰: رخساره چه می پوشی، در کینه چه می ...20شمارهٔ ۱۸۱۱: اگر تو سرگذشت من بدانی 21شمارهٔ ۱۸۱۲: نگارین مرا شد نوجوانی 22شمارهٔ ۱۸۱۳: سزد گر نیکویی در من ببینی 23شمارهٔ ۱۸۱۴: دیوانه شدم ز یار بدخوی 24شمارهٔ ۱۸۱۵: بر لب اثر شراب داری 25شمارهٔ ۱۸۱۶: جانا، تو زغم خبر نداری 26شمارهٔ ۱۸۱۷: نی کار کسی ست عشقبازی 27شمارهٔ ۱۸۱۸: ای برده دلم به دلستانی 28شمارهٔ ۱۸۱۹: ای آنکه تمام هم چو ماهی 29شمارهٔ ۱۸۲۰: ای مردم دیده نکویی 30شمارهٔ ۱۸۲۱: بخرام، ای سرو روان کز باغ رضوان ...31شمارهٔ ۱۸۲۲: ای قامت چون شاخ گل، از برگ گل خن ...32شمارهٔ ۱۸۲۳: ای مه، بدین چابک روی، از آسمان ک ...33شمارهٔ ۱۸۲۴: زینسان که از هر موی خود زنجیر صد ...34شمارهٔ ۱۸۲۵: ای چهره زیبای تو رشک بتان آزری 35شمارهٔ ۱۸۲۶: جان به فدات می کنم، بو که از آن ...36شمارهٔ ۱۸۲۷: نیست دلی که هر دمش آفت دین نمی ش ...37شمارهٔ ۱۸۲۸: قصد که داری، ای پسر، باز چنین که ...38شمارهٔ ۱۸۲۹: می گذری که سینه را وقف هوای خود ...39شمارهٔ ۱۸۳۰: دست به گل نمی زنی، زانکه نگار من ...40شمارهٔ ۱۸۳۱: کج کلها، کمان کشا، تنگ قبای کیست ...41شمارهٔ ۱۸۳۲: ای ز غبار خنگ تو یافته دیده روشن ...42شمارهٔ ۱۸۳۳: رخ خوبت به چه ماند، به گلستان و ...43شمارهٔ ۱۸۳۴: خواستم زو آبرویی، گفت «بیهوده مگ ...44شمارهٔ ۱۸۳۵: باز این ابر بهاری از کجا آید همی 45شمارهٔ ۱۸۳۶: سبزه نوخیز است و باران در فشان آ ...46شمارهٔ ۱۸۳۷: باز بهر جان ما را ناز در سر می ک ...47شمارهٔ ۱۸۳۸: ای پریوش، هر چه رسم مردمی کم می ...48شمارهٔ ۱۸۳۹: هر زمانی از کرشمه خویشتن بینی کن ...49شمارهٔ ۱۸۴۰: چتر عنبروش کن از گیسو که سلطان م ...50شمارهٔ ۱۸۴۱: گر تو سیمین سرو را شکل سرافرازی ...51شمارهٔ ۱۸۴۲: جان شیرین منی، ای از لطافت چون پ ...52شمارهٔ ۱۸۴۳: چه شدت که از کرشمه نظری به ما نک ...53شمارهٔ ۱۸۴۴: ز نظر اگر چه دوری، شب و روز در ح ...54شمارهٔ ۱۸۴۵: بسم از جمال ساقی و شراب ارغوانی 55شمارهٔ ۱۸۴۶: نفسی که با نگاری گذرد به شادمانی 56شمارهٔ ۱۸۴۷: خنده ای کن شکرستان دهن بازگشای 57شمارهٔ ۱۸۴۸: عالم آشوب تر از طره طراه خودی 58شمارهٔ ۱۸۴۹: می به جام ار چه زخون من مسکین دا ...59شمارهٔ ۱۸۵۰: بختم از خواب در آمد چو تو با من ...60شمارهٔ ۱۸۵۱: گر تو رنج من مسکین گدا بشناسی 61شمارهٔ ۱۸۵۲: نوبهار است و گل و موسم عید، ای س ...62شمارهٔ ۱۸۵۳: باز، ای سرو خرامان، ز کجا می آیی 63شمارهٔ ۱۸۵۴: آن نه روییست که ماهی ست بدان زیب ...64شمارهٔ ۱۸۵۵: چو منی را مده از دست که کمتر یاب ...65شمارهٔ ۱۸۵۶: جان من، بی من درمانده تنها چونی 66شمارهٔ ۱۸۵۷: بی تو، ای بی تو به جان آمده جانم ...67شمارهٔ ۱۸۵۸: دلها به غمزه دزدی، چون خنده برگش ...68شمارهٔ ۱۸۵۹: ای بیغم از دل من، بسیار شد جدایی 69شمارهٔ ۱۸۶۰: ای که تاراج دل و دین می دهی 70شمارهٔ ۱۸۶۱: سرمه اندر چشم خودبین می کنی 71شمارهٔ ۱۸۶۲: آنکه جان گویند خلقی، آن تویی 72شمارهٔ ۱۸۶۳: ای ز رویت چشم جان را روشنی 73شمارهٔ ۱۸۶۴: ترک من، بر شکل دیگر می روی 74شمارهٔ ۱۸۶۵: تا فراقت تاخت بر من بارگی 75شمارهٔ ۱۸۶۶: آمد آن شادی جان بر ما دی 76شمارهٔ ۱۸۶۷: هر شب، ای ماه، کجا می گردی 77شمارهٔ ۱۸۶۸: گر چه سعادت بسی ست در فلک مشتری 78شمارهٔ ۱۸۶۹: ای رفته در غریبی، باز آکه عمر و ...79شمارهٔ ۱۸۷۰: ای باد باز بر سر کوی که می روی 80شمارهٔ ۱۸۷۱: نامردم است، هر که درو نیست مردمی 81شمارهٔ ۱۸۷۲: به بت نمای مرا ره، اگر به دین نت ...82شمارهٔ ۱۸۷۳: هلال عید نمود، ای مه دو هفته، کج ...83شمارهٔ ۱۸۷۴: سلام و خدمت ما، ای صبا، به یار ب ...84شمارهٔ ۱۸۷۵: ای باد صبحگاه به من نام او بگوی 85شمارهٔ ۱۸۷۶: گاهم ز غمزه ها هدف تیر می کنی 86شمارهٔ ۱۸۷۷: ای یار پر نمک، جگرم ریش می کنی 87شمارهٔ ۱۸۷۸: بت من، بت پرست را چه زنی 88شمارهٔ ۱۸۷۹: هیچ شکر چو آن دهان دیدی 89شمارهٔ ۱۸۸۰: گر منت می کنم عنان گیری 90شمارهٔ ۱۸۸۱: تا تو روی چو ماه بنمایی 91شمارهٔ ۱۸۸۲: چو کار جهان نیست جز بیوفایی 92شمارهٔ ۱۸۸۳: مرادوش گویی به خواب آمدی 93شمارهٔ ۱۸۸۴: ز من برشکستی به یکبارگی 94شمارهٔ ۱۸۸۵: تو خود به غمزه سراسر کرشمه و ناز ...95شمارهٔ ۱۸۸۶: ای شب تیره به گیسوی کسی می مانی 96شمارهٔ ۱۸۸۷: کرشمه کردن تو وقت نار و بدخویی 97شمارهٔ ۱۸۸۸: سمن داری به زیر سبزه یا خود یاسم ...98شمارهٔ ۱۸۸۹: تا داشت به جان طاقت، بودم به شکی ...99شمارهٔ ۱۸۹۰: مگر، ای باد نوروزی، گذر بر یار م ...100شمارهٔ ۱۸۹۱: دلا، آن ترک را دیدی، کنون سامان ...101شمارهٔ ۱۸۹۲: عزیزی همچو جان، ار چه چو خاکم خو ...102شمارهٔ ۱۸۹۳: گهی بنما و گه پوشیده دار آن روی ...103شمارهٔ ۱۸۹۴: ز من که عاشق و مستم صلاح کار مجو ...104شمارهٔ ۱۸۹۵: ای باد صبح گاهی، خه از کدام سویی 105شمارهٔ ۱۸۹۶: نه از ره ست که گوییم کبک خوش گام ...106شمارهٔ ۱۸۹۷: دلم که لاف زدی از کمال دانایی 107شمارهٔ ۱۸۹۸: هر بار که تو در دل شب در دلم آیی 108شمارهٔ ۱۸۹۹: تو، ای پسر، که از این سو سوار می ...109شمارهٔ ۱۹۰۰: ما را در آرزویت بگذشت زندگانی 110شمارهٔ ۱۹۰۱: هوس پخته ست این پروانه بهر خویشت ...111شمارهٔ ۱۹۰۲: به ناز هر نفسی سوی من گذر چه کنی 112شمارهٔ ۱۹۰۳: ای جان ز تن رفته، به تن باز کی آ ...113شمارهٔ ۱۹۰۴: تو نیز ای بی وفا، تا کی ستم بر ج ...114شمارهٔ ۱۹۰۵: ز من برگشته ای، جانا، ندانم با ک ...115شمارهٔ ۱۹۰۶: بدین صفت که تویی در زمانه، معذور ...116شمارهٔ ۱۹۰۷: هندوی زلف را چو تو یغما چنین دهی 117شمارهٔ ۱۹۰۸: چو لب زنی به می و در میان بگردان ...118شمارهٔ ۱۹۰۹: گر چه به نظاره ایم، نیز نخوانی 119شمارهٔ ۱۹۱۰: ای دل، مرا به هر کو افسانه چند خ ...120شمارهٔ ۱۹۱۱: بدین صفت که ببستی کمر به خونخوار ...121شمارهٔ ۱۹۱۲: سزد که سجده کنند، ای برهمن عجمی 122شمارهٔ ۱۹۱۳: نشان آن دهن از من چه پرسی 123شمارهٔ ۱۹۱۴: به یک کرشمه کزان چشم دلربا کردی 124شمارهٔ ۱۹۱۵: به خوبی همچو مه تابنده باشی 125شمارهٔ ۱۹۱۶: ای که امروز به زیبایی او می نازی 126شمارهٔ ۱۹۱۷: در تو، ای دوست به خون ریختنم دار ...127شمارهٔ ۱۹۱۸: فسون چشمش ار خوابم نبستی 128شمارهٔ ۱۹۱۹: دلی دارم در او دردی و داغی 129شمارهٔ ۱۹۲۰: ای کاش مرا با تو سر و کار نبودی 130شمارهٔ ۱۹۲۱: گر ماه تو از مشک تو آلوده نبودی 131شمارهٔ ۱۹۲۲: امید نبود ار چه مرا یک نظر از وی 132شمارهٔ ۱۹۲۳: من باد نخواهم که وزد بر چو تو با ...133شمارهٔ ۱۹۲۴: صبا زلف ترا گر دم ندادی 134شمارهٔ ۱۹۲۵: زهی رویت شکفته لاله زاری 135شمارهٔ ۱۹۲۶: بیکار دلی باشد کو را نبود دردی 136شمارهٔ ۱۹۲۷: گل آمد و هر مرغی زد نغمه به هر ب ...137شمارهٔ ۱۹۲۸: عشق آتشم در جان زد و جانان ازان ...138شمارهٔ ۱۹۲۹: فراهم کرد شکل کج کلاهی 139شمارهٔ ۱۹۳۰: مرا دل با یکی مانده ست جایی 140شمارهٔ ۱۹۳۱: ای زلف تو هر گره گشادی 141شمارهٔ ۱۹۳۲: ای فتنه ز چشم تو نشانی 142شمارهٔ ۱۹۳۳: گر چشم من در روی آن خورشید رخسار ...143شمارهٔ ۱۹۳۴: بهر گشاد عالمی بگشا ز زلف خود خم ...144شمارهٔ ۱۹۳۵: ای ننهاده هیچ گه تن به رضای چون ...145شمارهٔ ۱۹۳۶: سرو سمنبرم کجا تا به برش درآرمی 146شمارهٔ ۱۹۳۷: گر به کمند زلف تو من نه چنین اسی ...147شمارهٔ ۱۹۳۸: پیش از این من با جوانان آشنایی ک ...148شمارهٔ ۱۹۳۹: پیش از این من کاشکی عشقت نمی ورز ...149شمارهٔ ۱۹۴۰: همه شب فرو نیاید به دلم کرشمه سا ...150شمارهٔ ۱۹۴۱: پسرا و نازنینا، به کرشمه گاه گاه ...151شمارهٔ ۱۹۴۲: به فراغ دل زمانی نظری به ماهرویی 152شمارهٔ ۱۹۴۳: من ترا دارم و جز لطف توام نیست ک ...153شمارهٔ ۱۹۴۴: در سر افتاده ز عشق توام، ای جان، ...154شمارهٔ ۱۹۴۵: بسیار باشد، ای جان، از همچو من غ ...155شمارهٔ ۱۹۴۶: آن چشم شوخ را بین هر غمزه ایی بل ...156شمارهٔ ۱۹۴۷: هر شبم کآهم به عالم دم زدی 157شمارهٔ ۱۹۴۸: من ندیدم چون تو هرگز دلبری 158شمارهٔ ۱۹۴۹: آنکه مرا در دل است گر به کنار آم ...159شمارهٔ ۱۹۵۰: یک ره بکن ز غمزه خونین اشارتی 160شمارهٔ ۱۹۵۱: آمد بهار و سرو بر آراست قامتی 161شمارهٔ ۱۹۵۲: مردانه می کشد به جفایم ستمگری 162شمارهٔ ۱۹۵۳: ای صد شکست زلف ترا زیر هر خمی 163شمارهٔ ۱۹۵۴: ساقی بیا که موسم عیش است و میم و ...164شمارهٔ ۱۹۵۵: تو می روی و به نظاره تو چشم جهان ...165شمارهٔ ۱۹۵۶: بسی نماند که جانی برون رود ز غری ...166شمارهٔ ۱۹۵۷: یار است و صد کرشمه، شهر است و خو ...167شمارهٔ ۱۹۵۸: ای که به چشم تو نیایم همی 168شمارهٔ ۱۹۵۹: هر کسی را هوای سیم و زری 169شمارهٔ ۱۹۶۰: دوش می گفت پیر ترسایی 170شمارهٔ ۱۹۶۱: ای ز زلف تو مشک تر بویی 171شمارهٔ ۱۹۶۲: دلی دارم، اما جز افگار نی 172شمارهٔ ۱۹۶۳: مسلمانان، گرفتارم به دست نامسلما ...173شمارهٔ ۱۹۶۴: ای گل، دهن تنگت صد تنگ شکر چیزی 174شمارهٔ ۱۹۶۵: لعل است چنان با لب یا هست ز جان ...175شمارهٔ ۱۹۶۶: بهاری این چنین خرم، مرا آواره دل ...176شمارهٔ ۱۹۶۷: دو چشم مست ترا نیست از جهان خبری 177شمارهٔ ۱۹۶۸: من اشک بیدلان را خنده می پنداشتم ...178شمارهٔ ۱۹۶۹: صبا آمد، ولی بویی ازان گلزار بای ...179شمارهٔ ۱۹۷۰: نیست در شهر گرفتارتر از من دگری 180شمارهٔ ۱۹۷۱: سخن چون زان دو لب گویی، چه گوید ...181شمارهٔ ۱۹۷۲: گل آمد و همه در باغ با می و جامی 182شمارهٔ ۱۹۷۳: کشان دل تو به سوی گلی و نسترنی 183شمارهٔ ۱۹۷۴: گذشت آن کین دل زارم شکیبا بود یک ...184شمارهٔ ۱۹۷۵: خوش آن شبها که آن جان جهان مهمان ...185شمارهٔ ۱۹۷۶: نبود یار من آن را که یار داشتمی 186شمارهٔ ۱۹۷۷: ای غنچه را بر بسته لب، شکل و دها ...187شمارهٔ ۱۹۷۸: شاه حسنی وز متاع نیکویی داری فرا ...188شمارهٔ ۱۹۷۹: نوبهار آمد و بگذشت به شادی مه دی 189شمارهٔ ۱۹۸۰: ای معدن ناز، ناز تا کی 190شمارهٔ ۱۹۸۱: ای که به غمزه می کنی قصد شکار دی ...191شمارهٔ ۱۹۸۲: باز روی تو خون آلوده و جعد تو تر ...192شمارهٔ ۱۹۸۳: فتح می آید در دهلیز دولت باز کن 193شمارهٔ ۱۹۸۴: ای به هر موی شده بسته زلف دل من 194شمارهٔ ۱۹۸۵: گر حقیقت نشدت واقعه جانی من 195شمارهٔ ۱۹۸۶: ترک من ای من غلام روی تو 196شمارهٔ ۱۹۸۷: مطربا سوی چمن وقت گل آهنگ تو کو 197شمارهٔ ۱۹۸۸: سوی تو دیدم ریختی خون دلم را بی ...198شمارهٔ ۱۹۸۹: نشدت دل که به این دل شده مهمان آ ...199شمارهٔ ۱۹۹۰: هزار شکر خدا را که چون تو دلداری 200شمارهٔ ۱۹۹۱: رفت سرما و صبا می دهد از گل خبری 201شمارهٔ ۱۹۹۲: ترک من خونابه من بین و دست از من ...202شمارهٔ ۱۹۹۳: جهانی به خواب خوشست و من از غم ب ...203شمارهٔ ۱۹۹۴: خیالی کرده ام وین از خیال خود نم ...204شمارهٔ ۱۹۹۵: گر تو یک ناوک از آن چشم سیه بستا ...205شمارهٔ ۱۹۹۶: می شکفد گل به چمن تا ز نسیم سحری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ