کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به باغ سایه ابرست و آب در سایه

    ازین سبب من و جانان و خواب در سایه

    به سایه خفته بدم دی که یارم آمد و گفت

    چه خفته ای که رسید آفتاب در سایه

    فروغ روی تو تیزست، زلف بر لب نوش

    ز آفتاب نهد آن شراب در سایه

    مه منی و دل از روی تو به خط زان رفت

    که سوخته رود از ماهتاب در سایه

    کنون چو باد بیاید پیش از صبح

    به گلشنی که درو باشد آب در سایه

    به بانگ چنگ مگر ساقیم کند بیدار

    چو خفته باشم مست و خراب در سایه

    به بوستان منم امروز مجلسی و گلی

    روانه کرده میی چون گلاب در سایه

    در آفتاب همین ساقی است از رخ خویش

    دگر صراحی و نقل و شراب در سایه

    هوای گرم و تو نازک، برون مرو، جانا

    بنوش با من میهای ناب در سایه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha