کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای که چشم من به روی خویش روشن کرده ای

    اندر آخوش خوش کزان رو خانه گلشن کرده ای

    صد دل ویرانست در هر تار پیراهن ترا

    تو، چنین نازک، چه تارست اینکه بر تن کرده ای؟

    تو همه تن مایه شادی و جانم پر ز غم

    جان من، وه اینچنین جایی چه مسکن کرده ای؟

    جلوه کردی بر من از رخ تا روان شد خون ز چشم

    یارب آید پیش چشمت آنچه با من کرده ای

    تیغ زن بر گردن من، خون من در گردنت

    غم مخور، چون اینچنین خون صد به گردن کرده ای

    هر شبی تا روز می سوزم گدازان همچو شمع

    دم به دم از سوزش من چله روشن کرده ای

    دوست می دارم ترا با آنکه بهر خویشتن

    عالمی بر خسرو بیچاره دشمن کرده ای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha