امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۷۷۹: ای که چشم من به روی خویش روشن کرده ای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای که چشم من به روی خویش روشن کرده ای اندر آخوش خوش کزان رو خانه گلشن کرده ای صد دل ویرانست در هر تار پیراهن ترا تو، چنین نازک، چه تارست اینکه بر تن کرده ای؟ تو همه تن مایه شادی و جانم پر ز غم جان من، وه اینچنین جایی چه مسکن کرده ای؟ جلوه کردی بر من از رخ تا روان شد خون ز چشم یارب آید پیش چشمت آنچه با من کرده ای تیغ زن بر گردن من، خون من در گردنت غم مخور، چون اینچنین خون صد به گردن کرده ای هر شبی تا روز می سوزم گدازان همچو شمع دم به دم از سوزش من چله روشن کرده ای دوست می دارم ترا با آنکه بهر خویشتن عالمی بر خسرو بیچاره دشمن کرده ای امیر خسرو دهلوی