به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

امیر خسرو دهلوی

امیر خسرو دهلویغزلیاتشمارهٔ ۱۷۳۶: جان من بر دست بیدادم مده

2410عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

جان من بر دست بیدادم مده

دم به دم هر روز بر بادم مده

ناله من نیست بی دردسری

گوش را ره سوی فریادم مده

داد اگر خواهم، بخواهی کشتنم

ور نخواهی کشتنم، دادم مده

جان که در محنت بپروردم بخواه

دل که در خدمت فرستادم مده

دوست گر دشمن شود رفت ای خیال

تو همم دشمن شوی، یادم مده

می دهی کوهی ز غم جان مرا

خسروم آخر، نه فرهادم، مده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۷۳۵: ای ترا جور و جفا آیین همه 2شمارهٔ ۱۷۳۶: جان من بر دست بیدادم مده 3شمارهٔ ۱۷۳۷: باغ بین فصل بهاری ساخته 4شمارهٔ ۱۷۳۸: ای جهان چشم سیاهت بسته 5شمارهٔ ۱۷۳۹: خسروا گر عاشقی جام بلا پیش نه 6شمارهٔ ۱۷۴۰: از لب او، ای خیال، نقل لب ما مده 7شمارهٔ ۱۷۴۱: ای از گل تو ما را در دیده خار ما ...8شمارهٔ ۱۷۴۲: مهر تو در دل من مانند جان نشسته 9شمارهٔ ۱۷۴۳: ماییم و مجلس می خوبی سه چار ساده 10شمارهٔ ۱۷۴۴: از بس که ریخت چشمم بهر تو خون تی ...11شمارهٔ ۱۷۴۵: روزی به لاغ گفتم کت نسبتی ست با ...12شمارهٔ ۱۷۴۶: شمع فلک برآید با آتشین زبانه 13شمارهٔ ۱۷۴۷: من بهر تو به دیده و دل خانه ساخت ...14شمارهٔ ۱۷۴۸: ای عشقت آتشی به همه شهر درزده 15شمارهٔ ۱۷۴۹: بیا شبی بر من سرخوش از شراب شده 16شمارهٔ ۱۷۵۰: رسید وقت که هر روز بامداد پگه 17شمارهٔ ۱۷۵۱: به کوی عقل مرو، گر به عشوه بردی ...18شمارهٔ ۱۷۵۲: مدار جان من از بهر جان ما روزه 19شمارهٔ ۱۷۵۳: مهی در آمده و در درونه جا کرده 20شمارهٔ ۱۷۵۴: چو بوی زلف تو همراهی صبا کرده 21شمارهٔ ۱۷۵۵: بکش به گرد رخ خط دلربا پرده 22شمارهٔ ۱۷۵۶: چو خاست صبحدم آن مه ز خواب پژمرد ...23شمارهٔ ۱۷۵۷: مکش به ناز مرا، ای به ناز پرورده 24شمارهٔ ۱۷۵۸: ای فراق تو یار دیرینه 25شمارهٔ ۱۷۵۹: ای رخت شمع حسن برکرده 26شمارهٔ ۱۷۶۰: مه به زلف تو گر شود بسته 27شمارهٔ ۱۷۶۱: جهان تا مه روشنت ساخته 28شمارهٔ ۱۷۶۲: لبت در سخن انگبین ریخته 29شمارهٔ ۱۷۶۳: در اوصاف خود عقل را ره مده 30شمارهٔ ۱۷۶۴: قلاشم، ای منکر، مرا دربانی میخان ...31شمارهٔ ۱۷۶۵: جان بهانه طلب و شکل تو نازآلوده 32شمارهٔ ۱۷۶۶: ای گل که چنین در بغلت تنگ گرفته 33شمارهٔ ۱۷۶۷: ای دل، ار تو عاشقی، زین غم خلاص ...34شمارهٔ ۱۷۶۸: به گردت باد سردی هر دم از عشاق د ...35شمارهٔ ۱۷۶۹: به باغ سایه ابرست و آب در سایه 36شمارهٔ ۱۷۷۰: ای لبت شهر پر شکر کرده 37شمارهٔ ۱۷۷۱: قاصد نیامد کآورد زان نامسلمان نا ...38شمارهٔ ۱۷۷۲: شهری ست معمور و درو از هر طرف مه ...39شمارهٔ ۱۷۷۳: جان ز هجرت چیست، زار افتاده ای 40شمارهٔ ۱۷۷۴: هر روز کافتاب برآرد زبانه ای 41شمارهٔ ۱۷۷۵: فریاد کاندر شهر ما خون می کند عی ...42شمارهٔ ۱۷۷۶: خردی هنوز و کودکی، ای نازنین، بر ...43شمارهٔ ۱۷۷۷: دیری ست کای گلبرگ تر بر روی ما خ ...44شمارهٔ ۱۷۷۸: ای درد بیدرد دلم، تاراج پنهان کر ...45شمارهٔ ۱۷۷۹: ای که چشم من به روی خویش روشن کر ...46شمارهٔ ۱۷۸۰: سینه ام را از غم عالم تو بی غم ک ...47شمارهٔ ۱۷۸۱: ای که در هیچ غمی با دل من یار نه ...48شمارهٔ ۱۷۸۲: ای که در دیده درونی و در آغوش نه ...49شمارهٔ ۱۷۸۳: خنده را سوختن جان من آموخته ای 50شمارهٔ ۱۷۸۴: آتش اندر آب هرگز دیده ای 51شمارهٔ ۱۷۸۵: باز بر خونم کمر بربسته ای 52شمارهٔ ۱۷۸۶: سر در خمار، شب به کنار که بوده ا ...53شمارهٔ ۱۷۸۷: ای ده یکی ز خوبی تو مه، چگونه ای 54شمارهٔ ۱۷۸۸: مشک بر اطراف مه آورده ای 55شمارهٔ ۱۷۸۹: ز آب ملاحت که رخ آلوده ای 56شمارهٔ ۱۷۹۰: گر چه به هر سخن دلم از تن ربوده ...57شمارهٔ ۱۷۹۱: تو شوخ هر کجا لب خندان گشوده ای 58شمارهٔ ۱۷۹۲: آن دل خراب شد که تو آباد دیده ای 59شمارهٔ ۱۷۹۳: تو با آن رو بگو مه را، چه باشی 60شمارهٔ ۱۷۹۴: چه بد کردیم کز ما برشکستی 61شمارهٔ ۱۷۹۵: چون می نرسد دست به پایی که تو دا ...62شمارهٔ ۱۷۹۶: رخساره مکن راست به جایی که تو با ...63شمارهٔ ۱۷۹۷: مست آمده ای باز به مهمان که بودی 64شمارهٔ ۱۷۹۸: دیدی که حق خدمت بسیار ندیدی 65شمارهٔ ۱۷۹۹: ای باد، حدیث دلم آنجاش بگویی 66شمارهٔ ۱۸۰۰: ای باد، سلام دلم آنجا برسانی 67شمارهٔ ۱۸۰۱: ای آنکه تو سلطان همه سیمبرانی 68شمارهٔ ۱۸۰۲: شتربانا، دمی محمل میارای 69شمارهٔ ۱۸۰۳: مرا زان میر خوبان نیست روزی 70شمارهٔ ۱۸۰۴: چه کردم کآخرم فرمان نکردی 71شمارهٔ ۱۸۰۵: چنین کان خنده شیرین تو کردی 72شمارهٔ ۱۸۰۶: ز رحمت چشم بر چاکر نداری 73شمارهٔ ۱۸۰۷: شکستی طره، تا در سر چه داری 74شمارهٔ ۱۸۰۸: مرا چند آخر از خود دور داری 75شمارهٔ ۱۸۰۹: دلا، با غمزه خوبان چه بازی 76شمارهٔ ۱۸۱۰: رخساره چه می پوشی، در کینه چه می ...77شمارهٔ ۱۸۱۱: اگر تو سرگذشت من بدانی 78شمارهٔ ۱۸۱۲: نگارین مرا شد نوجوانی 79شمارهٔ ۱۸۱۳: سزد گر نیکویی در من ببینی 80شمارهٔ ۱۸۱۴: دیوانه شدم ز یار بدخوی 81شمارهٔ ۱۸۱۵: بر لب اثر شراب داری 82شمارهٔ ۱۸۱۶: جانا، تو زغم خبر نداری 83شمارهٔ ۱۸۱۷: نی کار کسی ست عشقبازی 84شمارهٔ ۱۸۱۸: ای برده دلم به دلستانی 85شمارهٔ ۱۸۱۹: ای آنکه تمام هم چو ماهی 86شمارهٔ ۱۸۲۰: ای مردم دیده نکویی 87شمارهٔ ۱۸۲۱: بخرام، ای سرو روان کز باغ رضوان ...88شمارهٔ ۱۸۲۲: ای قامت چون شاخ گل، از برگ گل خن ...89شمارهٔ ۱۸۲۳: ای مه، بدین چابک روی، از آسمان ک ...90شمارهٔ ۱۸۲۴: زینسان که از هر موی خود زنجیر صد ...91شمارهٔ ۱۸۲۵: ای چهره زیبای تو رشک بتان آزری 92شمارهٔ ۱۸۲۶: جان به فدات می کنم، بو که از آن ...93شمارهٔ ۱۸۲۷: نیست دلی که هر دمش آفت دین نمی ش ...94شمارهٔ ۱۸۲۸: قصد که داری، ای پسر، باز چنین که ...95شمارهٔ ۱۸۲۹: می گذری که سینه را وقف هوای خود ...96شمارهٔ ۱۸۳۰: دست به گل نمی زنی، زانکه نگار من ...97شمارهٔ ۱۸۳۱: کج کلها، کمان کشا، تنگ قبای کیست ...98شمارهٔ ۱۸۳۲: ای ز غبار خنگ تو یافته دیده روشن ...99شمارهٔ ۱۸۳۳: رخ خوبت به چه ماند، به گلستان و ...100شمارهٔ ۱۸۳۴: خواستم زو آبرویی، گفت «بیهوده مگ ...101شمارهٔ ۱۸۳۵: باز این ابر بهاری از کجا آید همی 102شمارهٔ ۱۸۳۶: سبزه نوخیز است و باران در فشان آ ...103شمارهٔ ۱۸۳۷: باز بهر جان ما را ناز در سر می ک ...104شمارهٔ ۱۸۳۸: ای پریوش، هر چه رسم مردمی کم می ...105شمارهٔ ۱۸۳۹: هر زمانی از کرشمه خویشتن بینی کن ...106شمارهٔ ۱۸۴۰: چتر عنبروش کن از گیسو که سلطان م ...107شمارهٔ ۱۸۴۱: گر تو سیمین سرو را شکل سرافرازی ...108شمارهٔ ۱۸۴۲: جان شیرین منی، ای از لطافت چون پ ...109شمارهٔ ۱۸۴۳: چه شدت که از کرشمه نظری به ما نک ...110شمارهٔ ۱۸۴۴: ز نظر اگر چه دوری، شب و روز در ح ...111شمارهٔ ۱۸۴۵: بسم از جمال ساقی و شراب ارغوانی 112شمارهٔ ۱۸۴۶: نفسی که با نگاری گذرد به شادمانی 113شمارهٔ ۱۸۴۷: خنده ای کن شکرستان دهن بازگشای 114شمارهٔ ۱۸۴۸: عالم آشوب تر از طره طراه خودی 115شمارهٔ ۱۸۴۹: می به جام ار چه زخون من مسکین دا ...116شمارهٔ ۱۸۵۰: بختم از خواب در آمد چو تو با من ...117شمارهٔ ۱۸۵۱: گر تو رنج من مسکین گدا بشناسی 118شمارهٔ ۱۸۵۲: نوبهار است و گل و موسم عید، ای س ...119شمارهٔ ۱۸۵۳: باز، ای سرو خرامان، ز کجا می آیی 120شمارهٔ ۱۸۵۴: آن نه روییست که ماهی ست بدان زیب ...121شمارهٔ ۱۸۵۵: چو منی را مده از دست که کمتر یاب ...122شمارهٔ ۱۸۵۶: جان من، بی من درمانده تنها چونی 123شمارهٔ ۱۸۵۷: بی تو، ای بی تو به جان آمده جانم ...124شمارهٔ ۱۸۵۸: دلها به غمزه دزدی، چون خنده برگش ...125شمارهٔ ۱۸۵۹: ای بیغم از دل من، بسیار شد جدایی 126شمارهٔ ۱۸۶۰: ای که تاراج دل و دین می دهی 127شمارهٔ ۱۸۶۱: سرمه اندر چشم خودبین می کنی 128شمارهٔ ۱۸۶۲: آنکه جان گویند خلقی، آن تویی 129شمارهٔ ۱۸۶۳: ای ز رویت چشم جان را روشنی 130شمارهٔ ۱۸۶۴: ترک من، بر شکل دیگر می روی 131شمارهٔ ۱۸۶۵: تا فراقت تاخت بر من بارگی 132شمارهٔ ۱۸۶۶: آمد آن شادی جان بر ما دی 133شمارهٔ ۱۸۶۷: هر شب، ای ماه، کجا می گردی 134شمارهٔ ۱۸۶۸: گر چه سعادت بسی ست در فلک مشتری 135شمارهٔ ۱۸۶۹: ای رفته در غریبی، باز آکه عمر و ...136شمارهٔ ۱۸۷۰: ای باد باز بر سر کوی که می روی 137شمارهٔ ۱۸۷۱: نامردم است، هر که درو نیست مردمی 138شمارهٔ ۱۸۷۲: به بت نمای مرا ره، اگر به دین نت ...139شمارهٔ ۱۸۷۳: هلال عید نمود، ای مه دو هفته، کج ...140شمارهٔ ۱۸۷۴: سلام و خدمت ما، ای صبا، به یار ب ...141شمارهٔ ۱۸۷۵: ای باد صبحگاه به من نام او بگوی 142شمارهٔ ۱۸۷۶: گاهم ز غمزه ها هدف تیر می کنی 143شمارهٔ ۱۸۷۷: ای یار پر نمک، جگرم ریش می کنی 144شمارهٔ ۱۸۷۸: بت من، بت پرست را چه زنی 145شمارهٔ ۱۸۷۹: هیچ شکر چو آن دهان دیدی 146شمارهٔ ۱۸۸۰: گر منت می کنم عنان گیری 147شمارهٔ ۱۸۸۱: تا تو روی چو ماه بنمایی 148شمارهٔ ۱۸۸۲: چو کار جهان نیست جز بیوفایی 149شمارهٔ ۱۸۸۳: مرادوش گویی به خواب آمدی 150شمارهٔ ۱۸۸۴: ز من برشکستی به یکبارگی 151شمارهٔ ۱۸۸۵: تو خود به غمزه سراسر کرشمه و ناز ...152شمارهٔ ۱۸۸۶: ای شب تیره به گیسوی کسی می مانی 153شمارهٔ ۱۸۸۷: کرشمه کردن تو وقت نار و بدخویی 154شمارهٔ ۱۸۸۸: سمن داری به زیر سبزه یا خود یاسم ...155شمارهٔ ۱۸۸۹: تا داشت به جان طاقت، بودم به شکی ...156شمارهٔ ۱۸۹۰: مگر، ای باد نوروزی، گذر بر یار م ...157شمارهٔ ۱۸۹۱: دلا، آن ترک را دیدی، کنون سامان ...158شمارهٔ ۱۸۹۲: عزیزی همچو جان، ار چه چو خاکم خو ...159شمارهٔ ۱۸۹۳: گهی بنما و گه پوشیده دار آن روی ...160شمارهٔ ۱۸۹۴: ز من که عاشق و مستم صلاح کار مجو ...161شمارهٔ ۱۸۹۵: ای باد صبح گاهی، خه از کدام سویی 162شمارهٔ ۱۸۹۶: نه از ره ست که گوییم کبک خوش گام ...163شمارهٔ ۱۸۹۷: دلم که لاف زدی از کمال دانایی 164شمارهٔ ۱۸۹۸: هر بار که تو در دل شب در دلم آیی 165شمارهٔ ۱۸۹۹: تو، ای پسر، که از این سو سوار می ...166شمارهٔ ۱۹۰۰: ما را در آرزویت بگذشت زندگانی 167شمارهٔ ۱۹۰۱: هوس پخته ست این پروانه بهر خویشت ...168شمارهٔ ۱۹۰۲: به ناز هر نفسی سوی من گذر چه کنی 169شمارهٔ ۱۹۰۳: ای جان ز تن رفته، به تن باز کی آ ...170شمارهٔ ۱۹۰۴: تو نیز ای بی وفا، تا کی ستم بر ج ...171شمارهٔ ۱۹۰۵: ز من برگشته ای، جانا، ندانم با ک ...172شمارهٔ ۱۹۰۶: بدین صفت که تویی در زمانه، معذور ...173شمارهٔ ۱۹۰۷: هندوی زلف را چو تو یغما چنین دهی 174شمارهٔ ۱۹۰۸: چو لب زنی به می و در میان بگردان ...175شمارهٔ ۱۹۰۹: گر چه به نظاره ایم، نیز نخوانی 176شمارهٔ ۱۹۱۰: ای دل، مرا به هر کو افسانه چند خ ...177شمارهٔ ۱۹۱۱: بدین صفت که ببستی کمر به خونخوار ...178شمارهٔ ۱۹۱۲: سزد که سجده کنند، ای برهمن عجمی 179شمارهٔ ۱۹۱۳: نشان آن دهن از من چه پرسی 180شمارهٔ ۱۹۱۴: به یک کرشمه کزان چشم دلربا کردی 181شمارهٔ ۱۹۱۵: به خوبی همچو مه تابنده باشی 182شمارهٔ ۱۹۱۶: ای که امروز به زیبایی او می نازی 183شمارهٔ ۱۹۱۷: در تو، ای دوست به خون ریختنم دار ...184شمارهٔ ۱۹۱۸: فسون چشمش ار خوابم نبستی 185شمارهٔ ۱۹۱۹: دلی دارم در او دردی و داغی 186شمارهٔ ۱۹۲۰: ای کاش مرا با تو سر و کار نبودی 187شمارهٔ ۱۹۲۱: گر ماه تو از مشک تو آلوده نبودی 188شمارهٔ ۱۹۲۲: امید نبود ار چه مرا یک نظر از وی 189شمارهٔ ۱۹۲۳: من باد نخواهم که وزد بر چو تو با ...190شمارهٔ ۱۹۲۴: صبا زلف ترا گر دم ندادی 191شمارهٔ ۱۹۲۵: زهی رویت شکفته لاله زاری 192شمارهٔ ۱۹۲۶: بیکار دلی باشد کو را نبود دردی 193شمارهٔ ۱۹۲۷: گل آمد و هر مرغی زد نغمه به هر ب ...194شمارهٔ ۱۹۲۸: عشق آتشم در جان زد و جانان ازان ...195شمارهٔ ۱۹۲۹: فراهم کرد شکل کج کلاهی 196شمارهٔ ۱۹۳۰: مرا دل با یکی مانده ست جایی 197شمارهٔ ۱۹۳۱: ای زلف تو هر گره گشادی 198شمارهٔ ۱۹۳۲: ای فتنه ز چشم تو نشانی 199شمارهٔ ۱۹۳۳: گر چشم من در روی آن خورشید رخسار ...200شمارهٔ ۱۹۳۴: بهر گشاد عالمی بگشا ز زلف خود خم ...201شمارهٔ ۱۹۳۵: ای ننهاده هیچ گه تن به رضای چون ...202شمارهٔ ۱۹۳۶: سرو سمنبرم کجا تا به برش درآرمی 203شمارهٔ ۱۹۳۷: گر به کمند زلف تو من نه چنین اسی ...204شمارهٔ ۱۹۳۸: پیش از این من با جوانان آشنایی ک ...205شمارهٔ ۱۹۳۹: پیش از این من کاشکی عشقت نمی ورز ...206شمارهٔ ۱۹۴۰: همه شب فرو نیاید به دلم کرشمه سا ...207شمارهٔ ۱۹۴۱: پسرا و نازنینا، به کرشمه گاه گاه ...208شمارهٔ ۱۹۴۲: به فراغ دل زمانی نظری به ماهرویی 209شمارهٔ ۱۹۴۳: من ترا دارم و جز لطف توام نیست ک ...210شمارهٔ ۱۹۴۴: در سر افتاده ز عشق توام، ای جان، ...211شمارهٔ ۱۹۴۵: بسیار باشد، ای جان، از همچو من غ ...212شمارهٔ ۱۹۴۶: آن چشم شوخ را بین هر غمزه ایی بل ...213شمارهٔ ۱۹۴۷: هر شبم کآهم به عالم دم زدی 214شمارهٔ ۱۹۴۸: من ندیدم چون تو هرگز دلبری 215شمارهٔ ۱۹۴۹: آنکه مرا در دل است گر به کنار آم ...216شمارهٔ ۱۹۵۰: یک ره بکن ز غمزه خونین اشارتی 217شمارهٔ ۱۹۵۱: آمد بهار و سرو بر آراست قامتی 218شمارهٔ ۱۹۵۲: مردانه می کشد به جفایم ستمگری 219شمارهٔ ۱۹۵۳: ای صد شکست زلف ترا زیر هر خمی 220شمارهٔ ۱۹۵۴: ساقی بیا که موسم عیش است و میم و ...221شمارهٔ ۱۹۵۵: تو می روی و به نظاره تو چشم جهان ...222شمارهٔ ۱۹۵۶: بسی نماند که جانی برون رود ز غری ...223شمارهٔ ۱۹۵۷: یار است و صد کرشمه، شهر است و خو ...224شمارهٔ ۱۹۵۸: ای که به چشم تو نیایم همی 225شمارهٔ ۱۹۵۹: هر کسی را هوای سیم و زری 226شمارهٔ ۱۹۶۰: دوش می گفت پیر ترسایی 227شمارهٔ ۱۹۶۱: ای ز زلف تو مشک تر بویی 228شمارهٔ ۱۹۶۲: دلی دارم، اما جز افگار نی 229شمارهٔ ۱۹۶۳: مسلمانان، گرفتارم به دست نامسلما ...230شمارهٔ ۱۹۶۴: ای گل، دهن تنگت صد تنگ شکر چیزی 231شمارهٔ ۱۹۶۵: لعل است چنان با لب یا هست ز جان ...232شمارهٔ ۱۹۶۶: بهاری این چنین خرم، مرا آواره دل ...233شمارهٔ ۱۹۶۷: دو چشم مست ترا نیست از جهان خبری 234شمارهٔ ۱۹۶۸: من اشک بیدلان را خنده می پنداشتم ...235شمارهٔ ۱۹۶۹: صبا آمد، ولی بویی ازان گلزار بای ...236شمارهٔ ۱۹۷۰: نیست در شهر گرفتارتر از من دگری 237شمارهٔ ۱۹۷۱: سخن چون زان دو لب گویی، چه گوید ...238شمارهٔ ۱۹۷۲: گل آمد و همه در باغ با می و جامی 239شمارهٔ ۱۹۷۳: کشان دل تو به سوی گلی و نسترنی 240شمارهٔ ۱۹۷۴: گذشت آن کین دل زارم شکیبا بود یک ...241شمارهٔ ۱۹۷۵: خوش آن شبها که آن جان جهان مهمان ...242شمارهٔ ۱۹۷۶: نبود یار من آن را که یار داشتمی 243شمارهٔ ۱۹۷۷: ای غنچه را بر بسته لب، شکل و دها ...244شمارهٔ ۱۹۷۸: شاه حسنی وز متاع نیکویی داری فرا ...245شمارهٔ ۱۹۷۹: نوبهار آمد و بگذشت به شادی مه دی 246شمارهٔ ۱۹۸۰: ای معدن ناز، ناز تا کی 247شمارهٔ ۱۹۸۱: ای که به غمزه می کنی قصد شکار دی ...248شمارهٔ ۱۹۸۲: باز روی تو خون آلوده و جعد تو تر ...249شمارهٔ ۱۹۸۳: فتح می آید در دهلیز دولت باز کن 250شمارهٔ ۱۹۸۴: ای به هر موی شده بسته زلف دل من 251شمارهٔ ۱۹۸۵: گر حقیقت نشدت واقعه جانی من 252شمارهٔ ۱۹۸۶: ترک من ای من غلام روی تو 253شمارهٔ ۱۹۸۷: مطربا سوی چمن وقت گل آهنگ تو کو 254شمارهٔ ۱۹۸۸: سوی تو دیدم ریختی خون دلم را بی ...255شمارهٔ ۱۹۸۹: نشدت دل که به این دل شده مهمان آ ...256شمارهٔ ۱۹۹۰: هزار شکر خدا را که چون تو دلداری 257شمارهٔ ۱۹۹۱: رفت سرما و صبا می دهد از گل خبری 258شمارهٔ ۱۹۹۲: ترک من خونابه من بین و دست از من ...259شمارهٔ ۱۹۹۳: جهانی به خواب خوشست و من از غم ب ...260شمارهٔ ۱۹۹۴: خیالی کرده ام وین از خیال خود نم ...261شمارهٔ ۱۹۹۵: گر تو یک ناوک از آن چشم سیه بستا ...262شمارهٔ ۱۹۹۶: می شکفد گل به چمن تا ز نسیم سحری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ