کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو بوی زلف تو همراهی صبا کرده

    ربوده جان ز من و کالبد رها کرده

    پناه سوزش بیچارگان شده زلفت

    که در کناره خورشید تکیه جا کرده

    کلاه تو که شده کج ز باد رعنایی

    هزار پیرهن عاشقان قبا کرده

    به یک خدنگ که بگشاد نرگس مستت

    دلم ز سینه و جانم ز تن رها کرده

    تو هیچگاه ندیدی مرا به چشم نکو

    منت نهان ز پی چشم بد دعا کرده

    خیالت آمده هر دم به پرسش دل من

    دوید اشک منش پیش، مرحبا کرده

    سپیده دم تو به خواب و مرا بکشته ز رشک

    مراغه ها که به گرد رخت صبا کرده

    چو شکر دیدن رویت ندیده ام هجران

    به نانمودن رویت مرا سزا کرده

    عقوبتی که به شبهای هجر دید دلم

    ستارگان را بر خویشتن گوا کرده

    خیال تو که ازو غرق خون شدم هر چند

    میان خون دل خسرو آشنا کرده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha