به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
همه شب رود رهی رو به ره صبا نشسته
همه کس به خواب راحت، من مبتلا نشسته
غرضی ورای امکان چه خیال فاسد است این
هوش جمال سلطان به دل گدا نشسته
نفسی فرو نبردم که نه انده تو خوردم
تو بگو که چون زیم من به در هوا نشسته
تو در آی و غمزه ای زن که نهند پیش بت سر
به ستانه ای که باشد صف پارسا نشسته
ببر، ای دل اسیران، به کجا گریزم از تو
به حوالی دو چشمت حشم بلا نشسته
همه شب صبا به بویت، من سوخته چه گویم؟
که چهاست در دل من ز دم صبا نشسته
تو ز ناله من از من سزد ار جدا نشینی
که ز دست خویش من هم ز خودم جدا نشسته
اگرست رسم خوبان که به سر شوند راضی
منم این که اندرین ره به ره رضا نشسته
سر کوی تست خسرو شب و روز، چون کنم من
که توام نمی گذاری نفسی به ما نشسته
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.