کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای غالیه گرد ماه سوده

    آراسته شمع را زدوده

    برداشته نسخه ای ز خورشید

    آیینه که روی تو نموده

    یک خنده ز لعل شکرینت

    زنگار هزار دل زدوده

    جان تازه شود ز گرد خنگت

    کان خاک مفرحی ست سوده

    هر روز به کوی تو جوانان

    جان کاشته و جگر دروده

    هر روز به دیدن رخ تو

    جان داده و عمر تو فزوده

    بیگانه شد آن کسی که بوده ست

    وقتی به دل خراب بوده

    هر شب دل من حدیث دردت

    هم گفته و هم ز خود شنوده

    کس در غم تو نداده پندم

    جز آنکه غمی نیازموده

    بسته به عطای او دل خویش

    خسرو که میان خون غنوده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha