کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای رفته و ترک من بدنام گرفته

    وز دست وفای دگران جام گرفته

    باز آمده ای تا بنمایی و بسوزی

    در سوز میاور دل آرام گرفته

    خونم مخور، ای دوست، که این باده غم آرد

    چون دید توان آن رخ گلفام گرفته؟

    دزدان دل ار شاه بگوید که بگیرند

    من گیرم هر موی ترا نام گرفته

    دشنام مرا گفته بدی دوش، همه شب

    من لذت آن گفتن دشنام گرفته

    از پیش مران بنده دیرینه خود را

    گر دل شدت، ای کافر خودکام گرفته

    من دوزخی عقل و بسا دوزخی عشق

    گو صد چو من سوخته را خام گرفته

    ای گل، چه زنی خنده ز نالیدن خسرو

    کازرده بود بلبل در دام گرفته

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha