به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

امیر خسرو دهلوی

امیر خسرو دهلویغزلیاتشمارهٔ ۱۷۰۳: ای جان، چو سخن گویم مستانه و رندانه

2090عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای جان، چو سخن گویم مستانه و رندانه

سرمستم و لایعقل زان نرگش مستانه

پرسد ز سرشک خون جانم ز غمت، آری

پر گشته مرا آخر در عشق تو پیمانه

ای دوست، سر زلفت در سینه من بگشا

زنجیر نه این در را، سرهاست درین خانه

با عشق دو چشمش چون رفتی ز پی کویش

خسرو، تو رهی رفتی رندانه و یارانه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۷۰۲: ای از رقم شبگون دیباچه مه کرده 2شمارهٔ ۱۷۰۳: ای جان، چو سخن گویم مستانه و رند ...3شمارهٔ ۱۷۰۴: ای رفته و ترک من بدنام گرفته 4شمارهٔ ۱۷۰۵: دلی دارم ز هجران پاره پاره 5شمارهٔ ۱۷۰۶: دلم در عشق جانان گشته پاره 6شمارهٔ ۱۷۰۷: نسیم زلف بر دست صبا ده 7شمارهٔ ۱۷۰۸: چو بنمایی رخ گلنار گونه 8شمارهٔ ۱۷۰۹: گشادم دیده روی تو ناگه 9شمارهٔ ۱۷۱۰: تا دل ز توام به غم نشسته 10شمارهٔ ۱۷۱۱: در خون منم، ای صنم، نشسته 11شمارهٔ ۱۷۱۲: ای در دل من مقیم گشته 12شمارهٔ ۱۷۱۳: ای در دل من چو جان نشسته 13شمارهٔ ۱۷۱۴: ای آرزوی دل شکسته 14شمارهٔ ۱۷۱۵: ای آمده جان هر شکسته 15شمارهٔ ۱۷۱۶: ای دهلی و ای بتان ساده 16شمارهٔ ۱۷۱۷: ای غالیه گرد ماه سوده 17شمارهٔ ۱۷۱۸: ای حسن، تو آفت زمانه 18شمارهٔ ۱۷۱۹: ای آرزوی هزار سینه 19شمارهٔ ۱۷۲۰: عید است خوبان نیم شب در کوی خمار ...20شمارهٔ ۱۷۲۱: ای قبله ابروی تو محراب ابرار آمد ...21شمارهٔ ۱۷۲۲: عید است و ساقی در قدح جام مصفا د ...22شمارهٔ ۱۷۲۳: جانا، روان کن راحتی، ای راحت جان ...23شمارهٔ ۱۷۲۴: ای غمزه خون ریز تو خونم به افسون ...24شمارهٔ ۱۷۲۵: دوش در آمد از درم تازه چو باد صب ...25شمارهٔ ۱۷۲۶: گر کنی گشت چمن با شوخ و با شنگی ...26شمارهٔ ۱۷۲۷: همه شب رود رهی رو به ره صبا نشست ...27شمارهٔ ۱۷۲۸: مه من خراب گشتم ز رخت به یک نظار ...28شمارهٔ ۱۷۲۹: نوبهار است و چمن جلوه جوزا کرده 29شمارهٔ ۱۷۳۰: ای به خشم از بر من رفته و تنها م ...30شمارهٔ ۱۷۳۱: منم امروز ز روی چو تو یاری مانده 31شمارهٔ ۱۷۳۲: ای صبا، از زلف او بندی بخواه 32شمارهٔ ۱۷۳۳: هر شب از سودای آن زلف سیاه 33شمارهٔ ۱۷۳۴: ای جفایت بر من مسکین همه 34شمارهٔ ۱۷۳۵: ای ترا جور و جفا آیین همه 35شمارهٔ ۱۷۳۶: جان من بر دست بیدادم مده 36شمارهٔ ۱۷۳۷: باغ بین فصل بهاری ساخته 37شمارهٔ ۱۷۳۸: ای جهان چشم سیاهت بسته 38شمارهٔ ۱۷۳۹: خسروا گر عاشقی جام بلا پیش نه 39شمارهٔ ۱۷۴۰: از لب او، ای خیال، نقل لب ما مده 40شمارهٔ ۱۷۴۱: ای از گل تو ما را در دیده خار ما ...41شمارهٔ ۱۷۴۲: مهر تو در دل من مانند جان نشسته 42شمارهٔ ۱۷۴۳: ماییم و مجلس می خوبی سه چار ساده 43شمارهٔ ۱۷۴۴: از بس که ریخت چشمم بهر تو خون تی ...44شمارهٔ ۱۷۴۵: روزی به لاغ گفتم کت نسبتی ست با ...45شمارهٔ ۱۷۴۶: شمع فلک برآید با آتشین زبانه 46شمارهٔ ۱۷۴۷: من بهر تو به دیده و دل خانه ساخت ...47شمارهٔ ۱۷۴۸: ای عشقت آتشی به همه شهر درزده 48شمارهٔ ۱۷۴۹: بیا شبی بر من سرخوش از شراب شده 49شمارهٔ ۱۷۵۰: رسید وقت که هر روز بامداد پگه 50شمارهٔ ۱۷۵۱: به کوی عقل مرو، گر به عشوه بردی ...51شمارهٔ ۱۷۵۲: مدار جان من از بهر جان ما روزه 52شمارهٔ ۱۷۵۳: مهی در آمده و در درونه جا کرده 53شمارهٔ ۱۷۵۴: چو بوی زلف تو همراهی صبا کرده 54شمارهٔ ۱۷۵۵: بکش به گرد رخ خط دلربا پرده 55شمارهٔ ۱۷۵۶: چو خاست صبحدم آن مه ز خواب پژمرد ...56شمارهٔ ۱۷۵۷: مکش به ناز مرا، ای به ناز پرورده 57شمارهٔ ۱۷۵۸: ای فراق تو یار دیرینه 58شمارهٔ ۱۷۵۹: ای رخت شمع حسن برکرده 59شمارهٔ ۱۷۶۰: مه به زلف تو گر شود بسته 60شمارهٔ ۱۷۶۱: جهان تا مه روشنت ساخته 61شمارهٔ ۱۷۶۲: لبت در سخن انگبین ریخته 62شمارهٔ ۱۷۶۳: در اوصاف خود عقل را ره مده 63شمارهٔ ۱۷۶۴: قلاشم، ای منکر، مرا دربانی میخان ...64شمارهٔ ۱۷۶۵: جان بهانه طلب و شکل تو نازآلوده 65شمارهٔ ۱۷۶۶: ای گل که چنین در بغلت تنگ گرفته 66شمارهٔ ۱۷۶۷: ای دل، ار تو عاشقی، زین غم خلاص ...67شمارهٔ ۱۷۶۸: به گردت باد سردی هر دم از عشاق د ...68شمارهٔ ۱۷۶۹: به باغ سایه ابرست و آب در سایه 69شمارهٔ ۱۷۷۰: ای لبت شهر پر شکر کرده 70شمارهٔ ۱۷۷۱: قاصد نیامد کآورد زان نامسلمان نا ...71شمارهٔ ۱۷۷۲: شهری ست معمور و درو از هر طرف مه ...72شمارهٔ ۱۷۷۳: جان ز هجرت چیست، زار افتاده ای 73شمارهٔ ۱۷۷۴: هر روز کافتاب برآرد زبانه ای 74شمارهٔ ۱۷۷۵: فریاد کاندر شهر ما خون می کند عی ...75شمارهٔ ۱۷۷۶: خردی هنوز و کودکی، ای نازنین، بر ...76شمارهٔ ۱۷۷۷: دیری ست کای گلبرگ تر بر روی ما خ ...77شمارهٔ ۱۷۷۸: ای درد بیدرد دلم، تاراج پنهان کر ...78شمارهٔ ۱۷۷۹: ای که چشم من به روی خویش روشن کر ...79شمارهٔ ۱۷۸۰: سینه ام را از غم عالم تو بی غم ک ...80شمارهٔ ۱۷۸۱: ای که در هیچ غمی با دل من یار نه ...81شمارهٔ ۱۷۸۲: ای که در دیده درونی و در آغوش نه ...82شمارهٔ ۱۷۸۳: خنده را سوختن جان من آموخته ای 83شمارهٔ ۱۷۸۴: آتش اندر آب هرگز دیده ای 84شمارهٔ ۱۷۸۵: باز بر خونم کمر بربسته ای 85شمارهٔ ۱۷۸۶: سر در خمار، شب به کنار که بوده ا ...86شمارهٔ ۱۷۸۷: ای ده یکی ز خوبی تو مه، چگونه ای 87شمارهٔ ۱۷۸۸: مشک بر اطراف مه آورده ای 88شمارهٔ ۱۷۸۹: ز آب ملاحت که رخ آلوده ای 89شمارهٔ ۱۷۹۰: گر چه به هر سخن دلم از تن ربوده ...90شمارهٔ ۱۷۹۱: تو شوخ هر کجا لب خندان گشوده ای 91شمارهٔ ۱۷۹۲: آن دل خراب شد که تو آباد دیده ای 92شمارهٔ ۱۷۹۳: تو با آن رو بگو مه را، چه باشی 93شمارهٔ ۱۷۹۴: چه بد کردیم کز ما برشکستی 94شمارهٔ ۱۷۹۵: چون می نرسد دست به پایی که تو دا ...95شمارهٔ ۱۷۹۶: رخساره مکن راست به جایی که تو با ...96شمارهٔ ۱۷۹۷: مست آمده ای باز به مهمان که بودی 97شمارهٔ ۱۷۹۸: دیدی که حق خدمت بسیار ندیدی 98شمارهٔ ۱۷۹۹: ای باد، حدیث دلم آنجاش بگویی 99شمارهٔ ۱۸۰۰: ای باد، سلام دلم آنجا برسانی 100شمارهٔ ۱۸۰۱: ای آنکه تو سلطان همه سیمبرانی 101شمارهٔ ۱۸۰۲: شتربانا، دمی محمل میارای 102شمارهٔ ۱۸۰۳: مرا زان میر خوبان نیست روزی 103شمارهٔ ۱۸۰۴: چه کردم کآخرم فرمان نکردی 104شمارهٔ ۱۸۰۵: چنین کان خنده شیرین تو کردی 105شمارهٔ ۱۸۰۶: ز رحمت چشم بر چاکر نداری 106شمارهٔ ۱۸۰۷: شکستی طره، تا در سر چه داری 107شمارهٔ ۱۸۰۸: مرا چند آخر از خود دور داری 108شمارهٔ ۱۸۰۹: دلا، با غمزه خوبان چه بازی 109شمارهٔ ۱۸۱۰: رخساره چه می پوشی، در کینه چه می ...110شمارهٔ ۱۸۱۱: اگر تو سرگذشت من بدانی 111شمارهٔ ۱۸۱۲: نگارین مرا شد نوجوانی 112شمارهٔ ۱۸۱۳: سزد گر نیکویی در من ببینی 113شمارهٔ ۱۸۱۴: دیوانه شدم ز یار بدخوی 114شمارهٔ ۱۸۱۵: بر لب اثر شراب داری 115شمارهٔ ۱۸۱۶: جانا، تو زغم خبر نداری 116شمارهٔ ۱۸۱۷: نی کار کسی ست عشقبازی 117شمارهٔ ۱۸۱۸: ای برده دلم به دلستانی 118شمارهٔ ۱۸۱۹: ای آنکه تمام هم چو ماهی 119شمارهٔ ۱۸۲۰: ای مردم دیده نکویی 120شمارهٔ ۱۸۲۱: بخرام، ای سرو روان کز باغ رضوان ...121شمارهٔ ۱۸۲۲: ای قامت چون شاخ گل، از برگ گل خن ...122شمارهٔ ۱۸۲۳: ای مه، بدین چابک روی، از آسمان ک ...123شمارهٔ ۱۸۲۴: زینسان که از هر موی خود زنجیر صد ...124شمارهٔ ۱۸۲۵: ای چهره زیبای تو رشک بتان آزری 125شمارهٔ ۱۸۲۶: جان به فدات می کنم، بو که از آن ...126شمارهٔ ۱۸۲۷: نیست دلی که هر دمش آفت دین نمی ش ...127شمارهٔ ۱۸۲۸: قصد که داری، ای پسر، باز چنین که ...128شمارهٔ ۱۸۲۹: می گذری که سینه را وقف هوای خود ...129شمارهٔ ۱۸۳۰: دست به گل نمی زنی، زانکه نگار من ...130شمارهٔ ۱۸۳۱: کج کلها، کمان کشا، تنگ قبای کیست ...131شمارهٔ ۱۸۳۲: ای ز غبار خنگ تو یافته دیده روشن ...132شمارهٔ ۱۸۳۳: رخ خوبت به چه ماند، به گلستان و ...133شمارهٔ ۱۸۳۴: خواستم زو آبرویی، گفت «بیهوده مگ ...134شمارهٔ ۱۸۳۵: باز این ابر بهاری از کجا آید همی 135شمارهٔ ۱۸۳۶: سبزه نوخیز است و باران در فشان آ ...136شمارهٔ ۱۸۳۷: باز بهر جان ما را ناز در سر می ک ...137شمارهٔ ۱۸۳۸: ای پریوش، هر چه رسم مردمی کم می ...138شمارهٔ ۱۸۳۹: هر زمانی از کرشمه خویشتن بینی کن ...139شمارهٔ ۱۸۴۰: چتر عنبروش کن از گیسو که سلطان م ...140شمارهٔ ۱۸۴۱: گر تو سیمین سرو را شکل سرافرازی ...141شمارهٔ ۱۸۴۲: جان شیرین منی، ای از لطافت چون پ ...142شمارهٔ ۱۸۴۳: چه شدت که از کرشمه نظری به ما نک ...143شمارهٔ ۱۸۴۴: ز نظر اگر چه دوری، شب و روز در ح ...144شمارهٔ ۱۸۴۵: بسم از جمال ساقی و شراب ارغوانی 145شمارهٔ ۱۸۴۶: نفسی که با نگاری گذرد به شادمانی 146شمارهٔ ۱۸۴۷: خنده ای کن شکرستان دهن بازگشای 147شمارهٔ ۱۸۴۸: عالم آشوب تر از طره طراه خودی 148شمارهٔ ۱۸۴۹: می به جام ار چه زخون من مسکین دا ...149شمارهٔ ۱۸۵۰: بختم از خواب در آمد چو تو با من ...150شمارهٔ ۱۸۵۱: گر تو رنج من مسکین گدا بشناسی 151شمارهٔ ۱۸۵۲: نوبهار است و گل و موسم عید، ای س ...152شمارهٔ ۱۸۵۳: باز، ای سرو خرامان، ز کجا می آیی 153شمارهٔ ۱۸۵۴: آن نه روییست که ماهی ست بدان زیب ...154شمارهٔ ۱۸۵۵: چو منی را مده از دست که کمتر یاب ...155شمارهٔ ۱۸۵۶: جان من، بی من درمانده تنها چونی 156شمارهٔ ۱۸۵۷: بی تو، ای بی تو به جان آمده جانم ...157شمارهٔ ۱۸۵۸: دلها به غمزه دزدی، چون خنده برگش ...158شمارهٔ ۱۸۵۹: ای بیغم از دل من، بسیار شد جدایی 159شمارهٔ ۱۸۶۰: ای که تاراج دل و دین می دهی 160شمارهٔ ۱۸۶۱: سرمه اندر چشم خودبین می کنی 161شمارهٔ ۱۸۶۲: آنکه جان گویند خلقی، آن تویی 162شمارهٔ ۱۸۶۳: ای ز رویت چشم جان را روشنی 163شمارهٔ ۱۸۶۴: ترک من، بر شکل دیگر می روی 164شمارهٔ ۱۸۶۵: تا فراقت تاخت بر من بارگی 165شمارهٔ ۱۸۶۶: آمد آن شادی جان بر ما دی 166شمارهٔ ۱۸۶۷: هر شب، ای ماه، کجا می گردی 167شمارهٔ ۱۸۶۸: گر چه سعادت بسی ست در فلک مشتری 168شمارهٔ ۱۸۶۹: ای رفته در غریبی، باز آکه عمر و ...169شمارهٔ ۱۸۷۰: ای باد باز بر سر کوی که می روی 170شمارهٔ ۱۸۷۱: نامردم است، هر که درو نیست مردمی 171شمارهٔ ۱۸۷۲: به بت نمای مرا ره، اگر به دین نت ...172شمارهٔ ۱۸۷۳: هلال عید نمود، ای مه دو هفته، کج ...173شمارهٔ ۱۸۷۴: سلام و خدمت ما، ای صبا، به یار ب ...174شمارهٔ ۱۸۷۵: ای باد صبحگاه به من نام او بگوی 175شمارهٔ ۱۸۷۶: گاهم ز غمزه ها هدف تیر می کنی 176شمارهٔ ۱۸۷۷: ای یار پر نمک، جگرم ریش می کنی 177شمارهٔ ۱۸۷۸: بت من، بت پرست را چه زنی 178شمارهٔ ۱۸۷۹: هیچ شکر چو آن دهان دیدی 179شمارهٔ ۱۸۸۰: گر منت می کنم عنان گیری 180شمارهٔ ۱۸۸۱: تا تو روی چو ماه بنمایی 181شمارهٔ ۱۸۸۲: چو کار جهان نیست جز بیوفایی 182شمارهٔ ۱۸۸۳: مرادوش گویی به خواب آمدی 183شمارهٔ ۱۸۸۴: ز من برشکستی به یکبارگی 184شمارهٔ ۱۸۸۵: تو خود به غمزه سراسر کرشمه و ناز ...185شمارهٔ ۱۸۸۶: ای شب تیره به گیسوی کسی می مانی 186شمارهٔ ۱۸۸۷: کرشمه کردن تو وقت نار و بدخویی 187شمارهٔ ۱۸۸۸: سمن داری به زیر سبزه یا خود یاسم ...188شمارهٔ ۱۸۸۹: تا داشت به جان طاقت، بودم به شکی ...189شمارهٔ ۱۸۹۰: مگر، ای باد نوروزی، گذر بر یار م ...190شمارهٔ ۱۸۹۱: دلا، آن ترک را دیدی، کنون سامان ...191شمارهٔ ۱۸۹۲: عزیزی همچو جان، ار چه چو خاکم خو ...192شمارهٔ ۱۸۹۳: گهی بنما و گه پوشیده دار آن روی ...193شمارهٔ ۱۸۹۴: ز من که عاشق و مستم صلاح کار مجو ...194شمارهٔ ۱۸۹۵: ای باد صبح گاهی، خه از کدام سویی 195شمارهٔ ۱۸۹۶: نه از ره ست که گوییم کبک خوش گام ...196شمارهٔ ۱۸۹۷: دلم که لاف زدی از کمال دانایی 197شمارهٔ ۱۸۹۸: هر بار که تو در دل شب در دلم آیی 198شمارهٔ ۱۸۹۹: تو، ای پسر، که از این سو سوار می ...199شمارهٔ ۱۹۰۰: ما را در آرزویت بگذشت زندگانی 200شمارهٔ ۱۹۰۱: هوس پخته ست این پروانه بهر خویشت ...201شمارهٔ ۱۹۰۲: به ناز هر نفسی سوی من گذر چه کنی 202شمارهٔ ۱۹۰۳: ای جان ز تن رفته، به تن باز کی آ ...203شمارهٔ ۱۹۰۴: تو نیز ای بی وفا، تا کی ستم بر ج ...204شمارهٔ ۱۹۰۵: ز من برگشته ای، جانا، ندانم با ک ...205شمارهٔ ۱۹۰۶: بدین صفت که تویی در زمانه، معذور ...206شمارهٔ ۱۹۰۷: هندوی زلف را چو تو یغما چنین دهی 207شمارهٔ ۱۹۰۸: چو لب زنی به می و در میان بگردان ...208شمارهٔ ۱۹۰۹: گر چه به نظاره ایم، نیز نخوانی 209شمارهٔ ۱۹۱۰: ای دل، مرا به هر کو افسانه چند خ ...210شمارهٔ ۱۹۱۱: بدین صفت که ببستی کمر به خونخوار ...211شمارهٔ ۱۹۱۲: سزد که سجده کنند، ای برهمن عجمی 212شمارهٔ ۱۹۱۳: نشان آن دهن از من چه پرسی 213شمارهٔ ۱۹۱۴: به یک کرشمه کزان چشم دلربا کردی 214شمارهٔ ۱۹۱۵: به خوبی همچو مه تابنده باشی 215شمارهٔ ۱۹۱۶: ای که امروز به زیبایی او می نازی 216شمارهٔ ۱۹۱۷: در تو، ای دوست به خون ریختنم دار ...217شمارهٔ ۱۹۱۸: فسون چشمش ار خوابم نبستی 218شمارهٔ ۱۹۱۹: دلی دارم در او دردی و داغی 219شمارهٔ ۱۹۲۰: ای کاش مرا با تو سر و کار نبودی 220شمارهٔ ۱۹۲۱: گر ماه تو از مشک تو آلوده نبودی 221شمارهٔ ۱۹۲۲: امید نبود ار چه مرا یک نظر از وی 222شمارهٔ ۱۹۲۳: من باد نخواهم که وزد بر چو تو با ...223شمارهٔ ۱۹۲۴: صبا زلف ترا گر دم ندادی 224شمارهٔ ۱۹۲۵: زهی رویت شکفته لاله زاری 225شمارهٔ ۱۹۲۶: بیکار دلی باشد کو را نبود دردی 226شمارهٔ ۱۹۲۷: گل آمد و هر مرغی زد نغمه به هر ب ...227شمارهٔ ۱۹۲۸: عشق آتشم در جان زد و جانان ازان ...228شمارهٔ ۱۹۲۹: فراهم کرد شکل کج کلاهی 229شمارهٔ ۱۹۳۰: مرا دل با یکی مانده ست جایی 230شمارهٔ ۱۹۳۱: ای زلف تو هر گره گشادی 231شمارهٔ ۱۹۳۲: ای فتنه ز چشم تو نشانی 232شمارهٔ ۱۹۳۳: گر چشم من در روی آن خورشید رخسار ...233شمارهٔ ۱۹۳۴: بهر گشاد عالمی بگشا ز زلف خود خم ...234شمارهٔ ۱۹۳۵: ای ننهاده هیچ گه تن به رضای چون ...235شمارهٔ ۱۹۳۶: سرو سمنبرم کجا تا به برش درآرمی 236شمارهٔ ۱۹۳۷: گر به کمند زلف تو من نه چنین اسی ...237شمارهٔ ۱۹۳۸: پیش از این من با جوانان آشنایی ک ...238شمارهٔ ۱۹۳۹: پیش از این من کاشکی عشقت نمی ورز ...239شمارهٔ ۱۹۴۰: همه شب فرو نیاید به دلم کرشمه سا ...240شمارهٔ ۱۹۴۱: پسرا و نازنینا، به کرشمه گاه گاه ...241شمارهٔ ۱۹۴۲: به فراغ دل زمانی نظری به ماهرویی 242شمارهٔ ۱۹۴۳: من ترا دارم و جز لطف توام نیست ک ...243شمارهٔ ۱۹۴۴: در سر افتاده ز عشق توام، ای جان، ...244شمارهٔ ۱۹۴۵: بسیار باشد، ای جان، از همچو من غ ...245شمارهٔ ۱۹۴۶: آن چشم شوخ را بین هر غمزه ایی بل ...246شمارهٔ ۱۹۴۷: هر شبم کآهم به عالم دم زدی 247شمارهٔ ۱۹۴۸: من ندیدم چون تو هرگز دلبری 248شمارهٔ ۱۹۴۹: آنکه مرا در دل است گر به کنار آم ...249شمارهٔ ۱۹۵۰: یک ره بکن ز غمزه خونین اشارتی 250شمارهٔ ۱۹۵۱: آمد بهار و سرو بر آراست قامتی 251شمارهٔ ۱۹۵۲: مردانه می کشد به جفایم ستمگری 252شمارهٔ ۱۹۵۳: ای صد شکست زلف ترا زیر هر خمی 253شمارهٔ ۱۹۵۴: ساقی بیا که موسم عیش است و میم و ...254شمارهٔ ۱۹۵۵: تو می روی و به نظاره تو چشم جهان ...255شمارهٔ ۱۹۵۶: بسی نماند که جانی برون رود ز غری ...256شمارهٔ ۱۹۵۷: یار است و صد کرشمه، شهر است و خو ...257شمارهٔ ۱۹۵۸: ای که به چشم تو نیایم همی 258شمارهٔ ۱۹۵۹: هر کسی را هوای سیم و زری 259شمارهٔ ۱۹۶۰: دوش می گفت پیر ترسایی 260شمارهٔ ۱۹۶۱: ای ز زلف تو مشک تر بویی 261شمارهٔ ۱۹۶۲: دلی دارم، اما جز افگار نی 262شمارهٔ ۱۹۶۳: مسلمانان، گرفتارم به دست نامسلما ...263شمارهٔ ۱۹۶۴: ای گل، دهن تنگت صد تنگ شکر چیزی 264شمارهٔ ۱۹۶۵: لعل است چنان با لب یا هست ز جان ...265شمارهٔ ۱۹۶۶: بهاری این چنین خرم، مرا آواره دل ...266شمارهٔ ۱۹۶۷: دو چشم مست ترا نیست از جهان خبری 267شمارهٔ ۱۹۶۸: من اشک بیدلان را خنده می پنداشتم ...268شمارهٔ ۱۹۶۹: صبا آمد، ولی بویی ازان گلزار بای ...269شمارهٔ ۱۹۷۰: نیست در شهر گرفتارتر از من دگری 270شمارهٔ ۱۹۷۱: سخن چون زان دو لب گویی، چه گوید ...271شمارهٔ ۱۹۷۲: گل آمد و همه در باغ با می و جامی 272شمارهٔ ۱۹۷۳: کشان دل تو به سوی گلی و نسترنی 273شمارهٔ ۱۹۷۴: گذشت آن کین دل زارم شکیبا بود یک ...274شمارهٔ ۱۹۷۵: خوش آن شبها که آن جان جهان مهمان ...275شمارهٔ ۱۹۷۶: نبود یار من آن را که یار داشتمی 276شمارهٔ ۱۹۷۷: ای غنچه را بر بسته لب، شکل و دها ...277شمارهٔ ۱۹۷۸: شاه حسنی وز متاع نیکویی داری فرا ...278شمارهٔ ۱۹۷۹: نوبهار آمد و بگذشت به شادی مه دی 279شمارهٔ ۱۹۸۰: ای معدن ناز، ناز تا کی 280شمارهٔ ۱۹۸۱: ای که به غمزه می کنی قصد شکار دی ...281شمارهٔ ۱۹۸۲: باز روی تو خون آلوده و جعد تو تر ...282شمارهٔ ۱۹۸۳: فتح می آید در دهلیز دولت باز کن 283شمارهٔ ۱۹۸۴: ای به هر موی شده بسته زلف دل من 284شمارهٔ ۱۹۸۵: گر حقیقت نشدت واقعه جانی من 285شمارهٔ ۱۹۸۶: ترک من ای من غلام روی تو 286شمارهٔ ۱۹۸۷: مطربا سوی چمن وقت گل آهنگ تو کو 287شمارهٔ ۱۹۸۸: سوی تو دیدم ریختی خون دلم را بی ...288شمارهٔ ۱۹۸۹: نشدت دل که به این دل شده مهمان آ ...289شمارهٔ ۱۹۹۰: هزار شکر خدا را که چون تو دلداری 290شمارهٔ ۱۹۹۱: رفت سرما و صبا می دهد از گل خبری 291شمارهٔ ۱۹۹۲: ترک من خونابه من بین و دست از من ...292شمارهٔ ۱۹۹۳: جهانی به خواب خوشست و من از غم ب ...293شمارهٔ ۱۹۹۴: خیالی کرده ام وین از خیال خود نم ...294شمارهٔ ۱۹۹۵: گر تو یک ناوک از آن چشم سیه بستا ...295شمارهٔ ۱۹۹۶: می شکفد گل به چمن تا ز نسیم سحری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ