کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو دور افتاده از ما و نگنجد شوق در نامه

    بیا کز دست تو هم پیش تو پاره کنم جامه

    ترا خال بلاپرور چو نقطه بر رخ چون مه

    مرا داغت به پیشانی چو عنوان بر سر نامه

    هزاران نامه تر کردم به خون آخر چه گم گشتی

    اگر تو بیوفا راتر شدی روزی سر خامه

    ز خونریز تو هم در سایه زلف تو آویزم

    رقیبت گر بخواهد کشت باری اندر آن شامه

    من از جان خاستم، تو خوی بد بگذار جان من

    که مردن خوش بود از دست چون تو شوخ خودکامه

    ز آه خویشتن یک سینه بی آتش نمی بینم

    ببین دیوانه خود را که چون گرم است هنگامه

    همه شب خون خوردم با دل، ندارم عقل را محرم

    که هست این شربت خاصان نگنجد در دل عامه

    به چندین نیش هر چشمی ز چشم خسروت رفتی

    پسندت نیست آخر بر یکی خارم دو بادامه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha