به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
منم و خیال بازی شب و روز با جوانان
ز خط خوش تو با خود ورقم خیال جوانان
که زید به شهر ازینان که اسیر تو جهانی
تو چو خونیان ظالم ز کرشمه تیغ رانان
تو که پیر زهد و تقوی به خرامشی کشد صد
چه غمت بود عفاالله ز هلاکت جوانان
سخن فراقت از دل، هوس هلاک من شد
چو نفیر و آه و جانم به حضور ناتوانان
من و حیرت و خموشی، تو نشناسی این معما
که حدیث خوش نگفتی به زبان بی زبانان
چه کنم، چه حیله سازم که به جان رسید کارم
که ز طعن خلق نادان، به زبان کاردانان
تو اگر چه گاه گاهی نکنی نگه به خسرو
چه خوش است، وه که جانش به حدیث بدگمانان!
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.