کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خلقی همه در شهر و مرا جا به دگر سو

    هر کس به رهی و من تنها به دگر سو

    بینم چو به راهش بدوم، پاش بگیرم

    دستم به دگر سو رود و پا به دگر سو

    وه این چه زمان بود که کردیم وداعش

    کو رفت به سوی دگر و ما به دگر سو

    رو می ننهد خسته دلم جز به وی آری

    هر کسی رود از بهر تماشا به دگر سو

    صوفی، مدهم پند که رو از سر کویش

    زیرا که نخواهم شد ازینجا به دگر سو

    جان برد و من از دل طلبم، وه که چه طرفه

    دامم به دگر سو و تقاضا به دگر سو

    او رفت و من از بیخودی خویش ندیدم

    کو باز سوی خانه بشد یا به دگر سو

    در عشق عفاالله طلبم وصل تو، زشت است

    معشوق دگر سو و تمنا به دگر سو

    آیا بود آن روز که با هم بنشینیم

    آشوب دگر سو شده، غوغا به دگر سو

    گر کام رسد ور نرسد، دوست بسنده است

    خسرو نرسد از رخ زیبا به دگر سو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha