به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

امیر خسرو دهلوی

امیر خسرو دهلویغزلیاتشمارهٔ ۱۶۲۹: آه ازین تنگ قبایان شده تنگم دامان

2150عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

آه ازین تنگ قبایان شده تنگم دامان

که نه سر ماند مرا در غم ایشان نه امان

لب گشایند و نباتی ندهندم، آری

کام خود را نتوان یافتن از خودکامان

گر برم در برشان دست، بدزدند اندام

سیم دزدی عجبی نیست ز سیم اندامان

رخ چو آتش بنمایند و جگر پخته کنند

این دل پخته من سوخته شد زین خامان

خسرو از بهر تو بدنام شد، از وی بگریز

نیکنامی نبود در روش بدنامان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۶۲۸: چشم است، یارب، آنچنان یا خود بلا ...2شمارهٔ ۱۶۲۹: آه ازین تنگ قبایان شده تنگم داما ...3شمارهٔ ۱۶۳۰: ای جهانی کشته، جان چند کس خواهی ...4شمارهٔ ۱۶۳۱: بنشین نفسی کز همه لطف تو بس است ...5شمارهٔ ۱۶۳۲: ای آشنا، درین چه بی بن نظاره کن 6شمارهٔ ۱۶۳۳: چون همی دانی که تن چون جان نهان ...7شمارهٔ ۱۶۳۴: ای غمت خوش تر ز شادی کسان 8شمارهٔ ۱۶۳۵: یک شب، ای ماه جهان افروز من 9شمارهٔ ۱۶۳۶: از آن خویش کنم من که جان دهم بست ...10شمارهٔ ۱۶۳۷: گر هوس بردم به رویت چشم خود بر د ...11شمارهٔ ۱۶۳۸: چون بستدی دل من، پرسشم کن به ازی ...12شمارهٔ ۱۶۳۹: آخر بگو، ای نازنین، ناز تو تا کی ...13شمارهٔ ۱۶۴۰: در سرم باز هوایی ست که گفتن نتوا ...14شمارهٔ ۱۶۴۱: امروز به نظاره آن سرو خرامان 15شمارهٔ ۱۶۴۲: ز سر کرشمه یک ره نظری به روی من ...16شمارهٔ ۱۶۴۳: منم و خیال بازی شب و روز با جوان ...17شمارهٔ ۱۶۴۴: دلم را کرد صد پاره به سینه خار خ ...18شمارهٔ ۱۶۴۵: دلم آشفته شد، جانا، به بالای بلا ...19شمارهٔ ۱۶۴۶: مه شبگرد من امشب چو مه می گشت و ...20شمارهٔ ۱۶۴۷: دو رخ بنمای و بازار کواکب بشکن ا ...21شمارهٔ ۱۶۴۸: بدینسان کز غمت بر خاک دارم هر زم ...22شمارهٔ ۱۶۴۹: بیچاره دلم خون شد در پیش خیال تو 23شمارهٔ ۱۶۵۰: ای جان من آویزان از بند قبای تو 24شمارهٔ ۱۶۵۱: آن کیست که می آید صد لشکر دل با ...25شمارهٔ ۱۶۵۲: از دوری خود، جانا، حال دل من بشن ...26شمارهٔ ۱۶۵۳: ای رهزن عشاق، چه عیار کسی تو 27شمارهٔ ۱۶۵۴: خلقی همه در شهر و مرا جا به دگر ...28شمارهٔ ۱۶۵۵: ای سبزه دمانید به گرد قمر از مو 29شمارهٔ ۱۶۵۶: من اینجا و دل گمره در آن کو 30شمارهٔ ۱۶۵۷: زینسان که ناوک می زند چشم شکاران ...31شمارهٔ ۱۶۵۸: آن شکل جولانش نگر، وان خلق در دن ...32شمارهٔ ۱۶۵۹: ترکی ست بدخو آنکه من دارم سر و س ...33شمارهٔ ۱۶۶۰: خیزد چو از خواب آن پسر تا کس نشو ...34شمارهٔ ۱۶۶۱: ای زندگانی بخش من لعل شکر گفتار ...35شمارهٔ ۱۶۶۲: گر چه که هست خون دل باده خوشگوار ...36شمارهٔ ۱۶۶۳: تا به زمانه شد خبر از مه با کمال ...37شمارهٔ ۱۶۶۴: باز به خون خلق شد چشم جفانمای تو 38شمارهٔ ۱۶۶۵: نیست گشاده چشم من جز به خیال روی ...39شمارهٔ ۱۶۶۶: روی یار از سبزه تر بوستانی یافت ...40شمارهٔ ۱۶۶۷: مست می گردی ز خانه، بیش نافرمان ...41شمارهٔ ۱۶۶۸: مردم چشم مرا برد آب و گر آیی درو 42شمارهٔ ۱۶۶۹: از من، ای ساده پسر، دور مشو 43شمارهٔ ۱۶۷۰: پر زخم است و شکست زلف گرانبار تو 44شمارهٔ ۱۶۷۱: پرده صبرم درید غمزه دلدوز تو 45شمارهٔ ۱۶۷۲: گر نه کمند بلاست بر دل عشاق تو 46شمارهٔ ۱۶۷۳: نوبت خوبی زدند در شب گیسوی تو 47شمارهٔ ۱۶۷۴: عاشق و دیوانه ام، سلسله یار کو 48شمارهٔ ۱۶۷۵: خون گریم ار چه از ستم بیکران تو 49شمارهٔ ۱۶۷۶: هر جا که لب به خنده گشاید دهان ت ...50شمارهٔ ۱۶۷۷: کس چون جهد ز گیسوی همچون کمند تو 51شمارهٔ ۱۶۷۸: گر باده می خورم به سر من خمار تو 52شمارهٔ ۱۶۷۹: هر شب منم فتاده به گرد سرای تو 53شمارهٔ ۱۶۸۰: بوی وفا ز طره عنبرفشان تو 54شمارهٔ ۱۶۸۱: مست آمد آن نگار که ما مست روی او 55شمارهٔ ۱۶۸۲: عشق نوست و یار نوست و بهار نو 56شمارهٔ ۱۶۸۳: سوی شکار، ای پسر نازنین، مرو 57شمارهٔ ۱۶۸۴: ای خرد مست لعل چون می تو 58شمارهٔ ۱۶۸۵: ای به بالا بلند و زیبا تو 59شمارهٔ ۱۶۸۶: یا دلم را به راز محرم شو 60شمارهٔ ۱۶۸۷: لاله دمد از خون شهیدان غم او 61شمارهٔ ۱۶۸۸: تا شدم چشم آشنا با روی تو 62شمارهٔ ۱۶۸۹: آیین تو دل بردن است، ای چشم خلقی ...63شمارهٔ ۱۶۹۰: دل و جان مرا زاندازه و بگذشت آرز ...64شمارهٔ ۱۶۹۱: ز دلها لشکری دارد سخن با تاجدارا ...65شمارهٔ ۱۶۹۲: ای گلستان ترا بالای سرو 66شمارهٔ ۱۶۹۳: همی گویم که وقتی، ز آن مشتاقان م ...67شمارهٔ ۱۶۹۴: بیا، ای باغ جان، تا بنگرم سرو رو ...68شمارهٔ ۱۶۹۵: امشب، ای باد، یکی جانب آن بستان ...69شمارهٔ ۱۶۹۶: عارض همچون نگارستان تو 70شمارهٔ ۱۶۹۷: کارم از دست برفته ست ز نادیدن تو 71شمارهٔ ۱۶۹۸: دلی دارم چو دامان گل از غم چاک گ ...72شمارهٔ ۱۶۹۹: چه شکل است این که می آید سمند نا ...73شمارهٔ ۱۷۰۰: من ار چه هر شب از شبهای هجرش می ...74شمارهٔ ۱۷۰۱: تو دور افتاده از ما و نگنجد شوق ...75شمارهٔ ۱۷۰۲: ای از رقم شبگون دیباچه مه کرده 76شمارهٔ ۱۷۰۳: ای جان، چو سخن گویم مستانه و رند ...77شمارهٔ ۱۷۰۴: ای رفته و ترک من بدنام گرفته 78شمارهٔ ۱۷۰۵: دلی دارم ز هجران پاره پاره 79شمارهٔ ۱۷۰۶: دلم در عشق جانان گشته پاره 80شمارهٔ ۱۷۰۷: نسیم زلف بر دست صبا ده 81شمارهٔ ۱۷۰۸: چو بنمایی رخ گلنار گونه 82شمارهٔ ۱۷۰۹: گشادم دیده روی تو ناگه 83شمارهٔ ۱۷۱۰: تا دل ز توام به غم نشسته 84شمارهٔ ۱۷۱۱: در خون منم، ای صنم، نشسته 85شمارهٔ ۱۷۱۲: ای در دل من مقیم گشته 86شمارهٔ ۱۷۱۳: ای در دل من چو جان نشسته 87شمارهٔ ۱۷۱۴: ای آرزوی دل شکسته 88شمارهٔ ۱۷۱۵: ای آمده جان هر شکسته 89شمارهٔ ۱۷۱۶: ای دهلی و ای بتان ساده 90شمارهٔ ۱۷۱۷: ای غالیه گرد ماه سوده 91شمارهٔ ۱۷۱۸: ای حسن، تو آفت زمانه 92شمارهٔ ۱۷۱۹: ای آرزوی هزار سینه 93شمارهٔ ۱۷۲۰: عید است خوبان نیم شب در کوی خمار ...94شمارهٔ ۱۷۲۱: ای قبله ابروی تو محراب ابرار آمد ...95شمارهٔ ۱۷۲۲: عید است و ساقی در قدح جام مصفا د ...96شمارهٔ ۱۷۲۳: جانا، روان کن راحتی، ای راحت جان ...97شمارهٔ ۱۷۲۴: ای غمزه خون ریز تو خونم به افسون ...98شمارهٔ ۱۷۲۵: دوش در آمد از درم تازه چو باد صب ...99شمارهٔ ۱۷۲۶: گر کنی گشت چمن با شوخ و با شنگی ...100شمارهٔ ۱۷۲۷: همه شب رود رهی رو به ره صبا نشست ...101شمارهٔ ۱۷۲۸: مه من خراب گشتم ز رخت به یک نظار ...102شمارهٔ ۱۷۲۹: نوبهار است و چمن جلوه جوزا کرده 103شمارهٔ ۱۷۳۰: ای به خشم از بر من رفته و تنها م ...104شمارهٔ ۱۷۳۱: منم امروز ز روی چو تو یاری مانده 105شمارهٔ ۱۷۳۲: ای صبا، از زلف او بندی بخواه 106شمارهٔ ۱۷۳۳: هر شب از سودای آن زلف سیاه 107شمارهٔ ۱۷۳۴: ای جفایت بر من مسکین همه 108شمارهٔ ۱۷۳۵: ای ترا جور و جفا آیین همه 109شمارهٔ ۱۷۳۶: جان من بر دست بیدادم مده 110شمارهٔ ۱۷۳۷: باغ بین فصل بهاری ساخته 111شمارهٔ ۱۷۳۸: ای جهان چشم سیاهت بسته 112شمارهٔ ۱۷۳۹: خسروا گر عاشقی جام بلا پیش نه 113شمارهٔ ۱۷۴۰: از لب او، ای خیال، نقل لب ما مده 114شمارهٔ ۱۷۴۱: ای از گل تو ما را در دیده خار ما ...115شمارهٔ ۱۷۴۲: مهر تو در دل من مانند جان نشسته 116شمارهٔ ۱۷۴۳: ماییم و مجلس می خوبی سه چار ساده 117شمارهٔ ۱۷۴۴: از بس که ریخت چشمم بهر تو خون تی ...118شمارهٔ ۱۷۴۵: روزی به لاغ گفتم کت نسبتی ست با ...119شمارهٔ ۱۷۴۶: شمع فلک برآید با آتشین زبانه 120شمارهٔ ۱۷۴۷: من بهر تو به دیده و دل خانه ساخت ...121شمارهٔ ۱۷۴۸: ای عشقت آتشی به همه شهر درزده 122شمارهٔ ۱۷۴۹: بیا شبی بر من سرخوش از شراب شده 123شمارهٔ ۱۷۵۰: رسید وقت که هر روز بامداد پگه 124شمارهٔ ۱۷۵۱: به کوی عقل مرو، گر به عشوه بردی ...125شمارهٔ ۱۷۵۲: مدار جان من از بهر جان ما روزه 126شمارهٔ ۱۷۵۳: مهی در آمده و در درونه جا کرده 127شمارهٔ ۱۷۵۴: چو بوی زلف تو همراهی صبا کرده 128شمارهٔ ۱۷۵۵: بکش به گرد رخ خط دلربا پرده 129شمارهٔ ۱۷۵۶: چو خاست صبحدم آن مه ز خواب پژمرد ...130شمارهٔ ۱۷۵۷: مکش به ناز مرا، ای به ناز پرورده 131شمارهٔ ۱۷۵۸: ای فراق تو یار دیرینه 132شمارهٔ ۱۷۵۹: ای رخت شمع حسن برکرده 133شمارهٔ ۱۷۶۰: مه به زلف تو گر شود بسته 134شمارهٔ ۱۷۶۱: جهان تا مه روشنت ساخته 135شمارهٔ ۱۷۶۲: لبت در سخن انگبین ریخته 136شمارهٔ ۱۷۶۳: در اوصاف خود عقل را ره مده 137شمارهٔ ۱۷۶۴: قلاشم، ای منکر، مرا دربانی میخان ...138شمارهٔ ۱۷۶۵: جان بهانه طلب و شکل تو نازآلوده 139شمارهٔ ۱۷۶۶: ای گل که چنین در بغلت تنگ گرفته 140شمارهٔ ۱۷۶۷: ای دل، ار تو عاشقی، زین غم خلاص ...141شمارهٔ ۱۷۶۸: به گردت باد سردی هر دم از عشاق د ...142شمارهٔ ۱۷۶۹: به باغ سایه ابرست و آب در سایه 143شمارهٔ ۱۷۷۰: ای لبت شهر پر شکر کرده 144شمارهٔ ۱۷۷۱: قاصد نیامد کآورد زان نامسلمان نا ...145شمارهٔ ۱۷۷۲: شهری ست معمور و درو از هر طرف مه ...146شمارهٔ ۱۷۷۳: جان ز هجرت چیست، زار افتاده ای 147شمارهٔ ۱۷۷۴: هر روز کافتاب برآرد زبانه ای 148شمارهٔ ۱۷۷۵: فریاد کاندر شهر ما خون می کند عی ...149شمارهٔ ۱۷۷۶: خردی هنوز و کودکی، ای نازنین، بر ...150شمارهٔ ۱۷۷۷: دیری ست کای گلبرگ تر بر روی ما خ ...151شمارهٔ ۱۷۷۸: ای درد بیدرد دلم، تاراج پنهان کر ...152شمارهٔ ۱۷۷۹: ای که چشم من به روی خویش روشن کر ...153شمارهٔ ۱۷۸۰: سینه ام را از غم عالم تو بی غم ک ...154شمارهٔ ۱۷۸۱: ای که در هیچ غمی با دل من یار نه ...155شمارهٔ ۱۷۸۲: ای که در دیده درونی و در آغوش نه ...156شمارهٔ ۱۷۸۳: خنده را سوختن جان من آموخته ای 157شمارهٔ ۱۷۸۴: آتش اندر آب هرگز دیده ای 158شمارهٔ ۱۷۸۵: باز بر خونم کمر بربسته ای 159شمارهٔ ۱۷۸۶: سر در خمار، شب به کنار که بوده ا ...160شمارهٔ ۱۷۸۷: ای ده یکی ز خوبی تو مه، چگونه ای 161شمارهٔ ۱۷۸۸: مشک بر اطراف مه آورده ای 162شمارهٔ ۱۷۸۹: ز آب ملاحت که رخ آلوده ای 163شمارهٔ ۱۷۹۰: گر چه به هر سخن دلم از تن ربوده ...164شمارهٔ ۱۷۹۱: تو شوخ هر کجا لب خندان گشوده ای 165شمارهٔ ۱۷۹۲: آن دل خراب شد که تو آباد دیده ای 166شمارهٔ ۱۷۹۳: تو با آن رو بگو مه را، چه باشی 167شمارهٔ ۱۷۹۴: چه بد کردیم کز ما برشکستی 168شمارهٔ ۱۷۹۵: چون می نرسد دست به پایی که تو دا ...169شمارهٔ ۱۷۹۶: رخساره مکن راست به جایی که تو با ...170شمارهٔ ۱۷۹۷: مست آمده ای باز به مهمان که بودی 171شمارهٔ ۱۷۹۸: دیدی که حق خدمت بسیار ندیدی 172شمارهٔ ۱۷۹۹: ای باد، حدیث دلم آنجاش بگویی 173شمارهٔ ۱۸۰۰: ای باد، سلام دلم آنجا برسانی 174شمارهٔ ۱۸۰۱: ای آنکه تو سلطان همه سیمبرانی 175شمارهٔ ۱۸۰۲: شتربانا، دمی محمل میارای 176شمارهٔ ۱۸۰۳: مرا زان میر خوبان نیست روزی 177شمارهٔ ۱۸۰۴: چه کردم کآخرم فرمان نکردی 178شمارهٔ ۱۸۰۵: چنین کان خنده شیرین تو کردی 179شمارهٔ ۱۸۰۶: ز رحمت چشم بر چاکر نداری 180شمارهٔ ۱۸۰۷: شکستی طره، تا در سر چه داری 181شمارهٔ ۱۸۰۸: مرا چند آخر از خود دور داری 182شمارهٔ ۱۸۰۹: دلا، با غمزه خوبان چه بازی 183شمارهٔ ۱۸۱۰: رخساره چه می پوشی، در کینه چه می ...184شمارهٔ ۱۸۱۱: اگر تو سرگذشت من بدانی 185شمارهٔ ۱۸۱۲: نگارین مرا شد نوجوانی 186شمارهٔ ۱۸۱۳: سزد گر نیکویی در من ببینی 187شمارهٔ ۱۸۱۴: دیوانه شدم ز یار بدخوی 188شمارهٔ ۱۸۱۵: بر لب اثر شراب داری 189شمارهٔ ۱۸۱۶: جانا، تو زغم خبر نداری 190شمارهٔ ۱۸۱۷: نی کار کسی ست عشقبازی 191شمارهٔ ۱۸۱۸: ای برده دلم به دلستانی 192شمارهٔ ۱۸۱۹: ای آنکه تمام هم چو ماهی 193شمارهٔ ۱۸۲۰: ای مردم دیده نکویی 194شمارهٔ ۱۸۲۱: بخرام، ای سرو روان کز باغ رضوان ...195شمارهٔ ۱۸۲۲: ای قامت چون شاخ گل، از برگ گل خن ...196شمارهٔ ۱۸۲۳: ای مه، بدین چابک روی، از آسمان ک ...197شمارهٔ ۱۸۲۴: زینسان که از هر موی خود زنجیر صد ...198شمارهٔ ۱۸۲۵: ای چهره زیبای تو رشک بتان آزری 199شمارهٔ ۱۸۲۶: جان به فدات می کنم، بو که از آن ...200شمارهٔ ۱۸۲۷: نیست دلی که هر دمش آفت دین نمی ش ...201شمارهٔ ۱۸۲۸: قصد که داری، ای پسر، باز چنین که ...202شمارهٔ ۱۸۲۹: می گذری که سینه را وقف هوای خود ...203شمارهٔ ۱۸۳۰: دست به گل نمی زنی، زانکه نگار من ...204شمارهٔ ۱۸۳۱: کج کلها، کمان کشا، تنگ قبای کیست ...205شمارهٔ ۱۸۳۲: ای ز غبار خنگ تو یافته دیده روشن ...206شمارهٔ ۱۸۳۳: رخ خوبت به چه ماند، به گلستان و ...207شمارهٔ ۱۸۳۴: خواستم زو آبرویی، گفت «بیهوده مگ ...208شمارهٔ ۱۸۳۵: باز این ابر بهاری از کجا آید همی 209شمارهٔ ۱۸۳۶: سبزه نوخیز است و باران در فشان آ ...210شمارهٔ ۱۸۳۷: باز بهر جان ما را ناز در سر می ک ...211شمارهٔ ۱۸۳۸: ای پریوش، هر چه رسم مردمی کم می ...212شمارهٔ ۱۸۳۹: هر زمانی از کرشمه خویشتن بینی کن ...213شمارهٔ ۱۸۴۰: چتر عنبروش کن از گیسو که سلطان م ...214شمارهٔ ۱۸۴۱: گر تو سیمین سرو را شکل سرافرازی ...215شمارهٔ ۱۸۴۲: جان شیرین منی، ای از لطافت چون پ ...216شمارهٔ ۱۸۴۳: چه شدت که از کرشمه نظری به ما نک ...217شمارهٔ ۱۸۴۴: ز نظر اگر چه دوری، شب و روز در ح ...218شمارهٔ ۱۸۴۵: بسم از جمال ساقی و شراب ارغوانی 219شمارهٔ ۱۸۴۶: نفسی که با نگاری گذرد به شادمانی 220شمارهٔ ۱۸۴۷: خنده ای کن شکرستان دهن بازگشای 221شمارهٔ ۱۸۴۸: عالم آشوب تر از طره طراه خودی 222شمارهٔ ۱۸۴۹: می به جام ار چه زخون من مسکین دا ...223شمارهٔ ۱۸۵۰: بختم از خواب در آمد چو تو با من ...224شمارهٔ ۱۸۵۱: گر تو رنج من مسکین گدا بشناسی 225شمارهٔ ۱۸۵۲: نوبهار است و گل و موسم عید، ای س ...226شمارهٔ ۱۸۵۳: باز، ای سرو خرامان، ز کجا می آیی 227شمارهٔ ۱۸۵۴: آن نه روییست که ماهی ست بدان زیب ...228شمارهٔ ۱۸۵۵: چو منی را مده از دست که کمتر یاب ...229شمارهٔ ۱۸۵۶: جان من، بی من درمانده تنها چونی 230شمارهٔ ۱۸۵۷: بی تو، ای بی تو به جان آمده جانم ...231شمارهٔ ۱۸۵۸: دلها به غمزه دزدی، چون خنده برگش ...232شمارهٔ ۱۸۵۹: ای بیغم از دل من، بسیار شد جدایی 233شمارهٔ ۱۸۶۰: ای که تاراج دل و دین می دهی 234شمارهٔ ۱۸۶۱: سرمه اندر چشم خودبین می کنی 235شمارهٔ ۱۸۶۲: آنکه جان گویند خلقی، آن تویی 236شمارهٔ ۱۸۶۳: ای ز رویت چشم جان را روشنی 237شمارهٔ ۱۸۶۴: ترک من، بر شکل دیگر می روی 238شمارهٔ ۱۸۶۵: تا فراقت تاخت بر من بارگی 239شمارهٔ ۱۸۶۶: آمد آن شادی جان بر ما دی 240شمارهٔ ۱۸۶۷: هر شب، ای ماه، کجا می گردی 241شمارهٔ ۱۸۶۸: گر چه سعادت بسی ست در فلک مشتری 242شمارهٔ ۱۸۶۹: ای رفته در غریبی، باز آکه عمر و ...243شمارهٔ ۱۸۷۰: ای باد باز بر سر کوی که می روی 244شمارهٔ ۱۸۷۱: نامردم است، هر که درو نیست مردمی 245شمارهٔ ۱۸۷۲: به بت نمای مرا ره، اگر به دین نت ...246شمارهٔ ۱۸۷۳: هلال عید نمود، ای مه دو هفته، کج ...247شمارهٔ ۱۸۷۴: سلام و خدمت ما، ای صبا، به یار ب ...248شمارهٔ ۱۸۷۵: ای باد صبحگاه به من نام او بگوی 249شمارهٔ ۱۸۷۶: گاهم ز غمزه ها هدف تیر می کنی 250شمارهٔ ۱۸۷۷: ای یار پر نمک، جگرم ریش می کنی 251شمارهٔ ۱۸۷۸: بت من، بت پرست را چه زنی 252شمارهٔ ۱۸۷۹: هیچ شکر چو آن دهان دیدی 253شمارهٔ ۱۸۸۰: گر منت می کنم عنان گیری 254شمارهٔ ۱۸۸۱: تا تو روی چو ماه بنمایی 255شمارهٔ ۱۸۸۲: چو کار جهان نیست جز بیوفایی 256شمارهٔ ۱۸۸۳: مرادوش گویی به خواب آمدی 257شمارهٔ ۱۸۸۴: ز من برشکستی به یکبارگی 258شمارهٔ ۱۸۸۵: تو خود به غمزه سراسر کرشمه و ناز ...259شمارهٔ ۱۸۸۶: ای شب تیره به گیسوی کسی می مانی 260شمارهٔ ۱۸۸۷: کرشمه کردن تو وقت نار و بدخویی 261شمارهٔ ۱۸۸۸: سمن داری به زیر سبزه یا خود یاسم ...262شمارهٔ ۱۸۸۹: تا داشت به جان طاقت، بودم به شکی ...263شمارهٔ ۱۸۹۰: مگر، ای باد نوروزی، گذر بر یار م ...264شمارهٔ ۱۸۹۱: دلا، آن ترک را دیدی، کنون سامان ...265شمارهٔ ۱۸۹۲: عزیزی همچو جان، ار چه چو خاکم خو ...266شمارهٔ ۱۸۹۳: گهی بنما و گه پوشیده دار آن روی ...267شمارهٔ ۱۸۹۴: ز من که عاشق و مستم صلاح کار مجو ...268شمارهٔ ۱۸۹۵: ای باد صبح گاهی، خه از کدام سویی 269شمارهٔ ۱۸۹۶: نه از ره ست که گوییم کبک خوش گام ...270شمارهٔ ۱۸۹۷: دلم که لاف زدی از کمال دانایی 271شمارهٔ ۱۸۹۸: هر بار که تو در دل شب در دلم آیی 272شمارهٔ ۱۸۹۹: تو، ای پسر، که از این سو سوار می ...273شمارهٔ ۱۹۰۰: ما را در آرزویت بگذشت زندگانی 274شمارهٔ ۱۹۰۱: هوس پخته ست این پروانه بهر خویشت ...275شمارهٔ ۱۹۰۲: به ناز هر نفسی سوی من گذر چه کنی 276شمارهٔ ۱۹۰۳: ای جان ز تن رفته، به تن باز کی آ ...277شمارهٔ ۱۹۰۴: تو نیز ای بی وفا، تا کی ستم بر ج ...278شمارهٔ ۱۹۰۵: ز من برگشته ای، جانا، ندانم با ک ...279شمارهٔ ۱۹۰۶: بدین صفت که تویی در زمانه، معذور ...280شمارهٔ ۱۹۰۷: هندوی زلف را چو تو یغما چنین دهی 281شمارهٔ ۱۹۰۸: چو لب زنی به می و در میان بگردان ...282شمارهٔ ۱۹۰۹: گر چه به نظاره ایم، نیز نخوانی 283شمارهٔ ۱۹۱۰: ای دل، مرا به هر کو افسانه چند خ ...284شمارهٔ ۱۹۱۱: بدین صفت که ببستی کمر به خونخوار ...285شمارهٔ ۱۹۱۲: سزد که سجده کنند، ای برهمن عجمی 286شمارهٔ ۱۹۱۳: نشان آن دهن از من چه پرسی 287شمارهٔ ۱۹۱۴: به یک کرشمه کزان چشم دلربا کردی 288شمارهٔ ۱۹۱۵: به خوبی همچو مه تابنده باشی 289شمارهٔ ۱۹۱۶: ای که امروز به زیبایی او می نازی 290شمارهٔ ۱۹۱۷: در تو، ای دوست به خون ریختنم دار ...291شمارهٔ ۱۹۱۸: فسون چشمش ار خوابم نبستی 292شمارهٔ ۱۹۱۹: دلی دارم در او دردی و داغی 293شمارهٔ ۱۹۲۰: ای کاش مرا با تو سر و کار نبودی 294شمارهٔ ۱۹۲۱: گر ماه تو از مشک تو آلوده نبودی 295شمارهٔ ۱۹۲۲: امید نبود ار چه مرا یک نظر از وی 296شمارهٔ ۱۹۲۳: من باد نخواهم که وزد بر چو تو با ...297شمارهٔ ۱۹۲۴: صبا زلف ترا گر دم ندادی 298شمارهٔ ۱۹۲۵: زهی رویت شکفته لاله زاری 299شمارهٔ ۱۹۲۶: بیکار دلی باشد کو را نبود دردی 300شمارهٔ ۱۹۲۷: گل آمد و هر مرغی زد نغمه به هر ب ...301شمارهٔ ۱۹۲۸: عشق آتشم در جان زد و جانان ازان ...302شمارهٔ ۱۹۲۹: فراهم کرد شکل کج کلاهی 303شمارهٔ ۱۹۳۰: مرا دل با یکی مانده ست جایی 304شمارهٔ ۱۹۳۱: ای زلف تو هر گره گشادی 305شمارهٔ ۱۹۳۲: ای فتنه ز چشم تو نشانی 306شمارهٔ ۱۹۳۳: گر چشم من در روی آن خورشید رخسار ...307شمارهٔ ۱۹۳۴: بهر گشاد عالمی بگشا ز زلف خود خم ...308شمارهٔ ۱۹۳۵: ای ننهاده هیچ گه تن به رضای چون ...309شمارهٔ ۱۹۳۶: سرو سمنبرم کجا تا به برش درآرمی 310شمارهٔ ۱۹۳۷: گر به کمند زلف تو من نه چنین اسی ...311شمارهٔ ۱۹۳۸: پیش از این من با جوانان آشنایی ک ...312شمارهٔ ۱۹۳۹: پیش از این من کاشکی عشقت نمی ورز ...313شمارهٔ ۱۹۴۰: همه شب فرو نیاید به دلم کرشمه سا ...314شمارهٔ ۱۹۴۱: پسرا و نازنینا، به کرشمه گاه گاه ...315شمارهٔ ۱۹۴۲: به فراغ دل زمانی نظری به ماهرویی 316شمارهٔ ۱۹۴۳: من ترا دارم و جز لطف توام نیست ک ...317شمارهٔ ۱۹۴۴: در سر افتاده ز عشق توام، ای جان، ...318شمارهٔ ۱۹۴۵: بسیار باشد، ای جان، از همچو من غ ...319شمارهٔ ۱۹۴۶: آن چشم شوخ را بین هر غمزه ایی بل ...320شمارهٔ ۱۹۴۷: هر شبم کآهم به عالم دم زدی 321شمارهٔ ۱۹۴۸: من ندیدم چون تو هرگز دلبری 322شمارهٔ ۱۹۴۹: آنکه مرا در دل است گر به کنار آم ...323شمارهٔ ۱۹۵۰: یک ره بکن ز غمزه خونین اشارتی 324شمارهٔ ۱۹۵۱: آمد بهار و سرو بر آراست قامتی 325شمارهٔ ۱۹۵۲: مردانه می کشد به جفایم ستمگری 326شمارهٔ ۱۹۵۳: ای صد شکست زلف ترا زیر هر خمی 327شمارهٔ ۱۹۵۴: ساقی بیا که موسم عیش است و میم و ...328شمارهٔ ۱۹۵۵: تو می روی و به نظاره تو چشم جهان ...329شمارهٔ ۱۹۵۶: بسی نماند که جانی برون رود ز غری ...330شمارهٔ ۱۹۵۷: یار است و صد کرشمه، شهر است و خو ...331شمارهٔ ۱۹۵۸: ای که به چشم تو نیایم همی 332شمارهٔ ۱۹۵۹: هر کسی را هوای سیم و زری 333شمارهٔ ۱۹۶۰: دوش می گفت پیر ترسایی 334شمارهٔ ۱۹۶۱: ای ز زلف تو مشک تر بویی 335شمارهٔ ۱۹۶۲: دلی دارم، اما جز افگار نی 336شمارهٔ ۱۹۶۳: مسلمانان، گرفتارم به دست نامسلما ...337شمارهٔ ۱۹۶۴: ای گل، دهن تنگت صد تنگ شکر چیزی 338شمارهٔ ۱۹۶۵: لعل است چنان با لب یا هست ز جان ...339شمارهٔ ۱۹۶۶: بهاری این چنین خرم، مرا آواره دل ...340شمارهٔ ۱۹۶۷: دو چشم مست ترا نیست از جهان خبری 341شمارهٔ ۱۹۶۸: من اشک بیدلان را خنده می پنداشتم ...342شمارهٔ ۱۹۶۹: صبا آمد، ولی بویی ازان گلزار بای ...343شمارهٔ ۱۹۷۰: نیست در شهر گرفتارتر از من دگری 344شمارهٔ ۱۹۷۱: سخن چون زان دو لب گویی، چه گوید ...345شمارهٔ ۱۹۷۲: گل آمد و همه در باغ با می و جامی 346شمارهٔ ۱۹۷۳: کشان دل تو به سوی گلی و نسترنی 347شمارهٔ ۱۹۷۴: گذشت آن کین دل زارم شکیبا بود یک ...348شمارهٔ ۱۹۷۵: خوش آن شبها که آن جان جهان مهمان ...349شمارهٔ ۱۹۷۶: نبود یار من آن را که یار داشتمی 350شمارهٔ ۱۹۷۷: ای غنچه را بر بسته لب، شکل و دها ...351شمارهٔ ۱۹۷۸: شاه حسنی وز متاع نیکویی داری فرا ...352شمارهٔ ۱۹۷۹: نوبهار آمد و بگذشت به شادی مه دی 353شمارهٔ ۱۹۸۰: ای معدن ناز، ناز تا کی 354شمارهٔ ۱۹۸۱: ای که به غمزه می کنی قصد شکار دی ...355شمارهٔ ۱۹۸۲: باز روی تو خون آلوده و جعد تو تر ...356شمارهٔ ۱۹۸۳: فتح می آید در دهلیز دولت باز کن 357شمارهٔ ۱۹۸۴: ای به هر موی شده بسته زلف دل من 358شمارهٔ ۱۹۸۵: گر حقیقت نشدت واقعه جانی من 359شمارهٔ ۱۹۸۶: ترک من ای من غلام روی تو 360شمارهٔ ۱۹۸۷: مطربا سوی چمن وقت گل آهنگ تو کو 361شمارهٔ ۱۹۸۸: سوی تو دیدم ریختی خون دلم را بی ...362شمارهٔ ۱۹۸۹: نشدت دل که به این دل شده مهمان آ ...363شمارهٔ ۱۹۹۰: هزار شکر خدا را که چون تو دلداری 364شمارهٔ ۱۹۹۱: رفت سرما و صبا می دهد از گل خبری 365شمارهٔ ۱۹۹۲: ترک من خونابه من بین و دست از من ...366شمارهٔ ۱۹۹۳: جهانی به خواب خوشست و من از غم ب ...367شمارهٔ ۱۹۹۴: خیالی کرده ام وین از خیال خود نم ...368شمارهٔ ۱۹۹۵: گر تو یک ناوک از آن چشم سیه بستا ...369شمارهٔ ۱۹۹۶: می شکفد گل به چمن تا ز نسیم سحری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ