به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

امیر خسرو دهلوی

امیر خسرو دهلویغزلیاتشمارهٔ ۱۶۰۶: دل شکیبا نمی توان کردن

2090عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دل شکیبا نمی توان کردن

و آشکارا نمی توان کردن

سوخت جانم درون تن، چه کنم؟

پرده بالا نمی توان کردن

گفتی «اندر دل تو پنهان کیست؟»

آه پیدا نمی توان کردن

گر چه گویند، هر چه زیبا نیست

ترک زیبا نمی توان کردن

بخت بد به نگردد از کوشش

خار خرما نمی توان کردن

صبر گویند «خسروا، دانی؟»

دانم، اما نمی توان کردن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۶۰۵: گواه جبین است بر درد من 2شمارهٔ ۱۶۰۶: دل شکیبا نمی توان کردن 3شمارهٔ ۱۶۰۷: من خسته را ز آن خود کن، ببین 4شمارهٔ ۱۶۰۸: چه کنم کز دل من آن صنم آید بیرون 5شمارهٔ ۱۶۰۹: ای شکل و بالایت بلا، از بهر جان ...6شمارهٔ ۱۶۱۰: چه بلاست از دو چشمت نظر نیاز کرد ...7شمارهٔ ۱۶۱۱: گر ز شوخی نیستت پروای من 8شمارهٔ ۱۶۱۲: یار بی فرمان و دل هم همچنان 9شمارهٔ ۱۶۱۳: همی ریزی به بازی خون یاران 10شمارهٔ ۱۶۱۴: عشق آتشم در جان زد و جانان ازان ...11شمارهٔ ۱۶۱۵: دل گمگشته به بازار خریدن نتوان 12شمارهٔ ۱۶۱۶: در ره عشق از بلا آزاد نتوان زیست ...13شمارهٔ ۱۶۱۷: آرایش مجلس تویی، مجلس بیارا هر ز ...14شمارهٔ ۱۶۱۸: یک دگر خلق به سودای دل و جان گفت ...15شمارهٔ ۱۶۱۹: جانا همان و دل همان درد من شیدا ...16شمارهٔ ۱۶۲۰: صبح دمید و روز شد، شمع به گوشه ن ...17شمارهٔ ۱۶۲۱: ای مشک وام داده زلفت به آهوی چین 18شمارهٔ ۱۶۲۲: خه از کجاها می رسی آلوده می همچن ...19شمارهٔ ۱۶۲۳: از خانه دشمن خاست دل، فریاد کردن ...20شمارهٔ ۱۶۲۴: آستان یار و آن گه خون من 21شمارهٔ ۱۶۲۵: عیش من تلخ است ازان شکر لب شیرین ...22شمارهٔ ۱۶۲۶: صد ره گذری هر دم بر جان خراب من 23شمارهٔ ۱۶۲۷: سواره اینک آن سرو روانم می رود ب ...24شمارهٔ ۱۶۲۸: چشم است، یارب، آنچنان یا خود بلا ...25شمارهٔ ۱۶۲۹: آه ازین تنگ قبایان شده تنگم داما ...26شمارهٔ ۱۶۳۰: ای جهانی کشته، جان چند کس خواهی ...27شمارهٔ ۱۶۳۱: بنشین نفسی کز همه لطف تو بس است ...28شمارهٔ ۱۶۳۲: ای آشنا، درین چه بی بن نظاره کن 29شمارهٔ ۱۶۳۳: چون همی دانی که تن چون جان نهان ...30شمارهٔ ۱۶۳۴: ای غمت خوش تر ز شادی کسان 31شمارهٔ ۱۶۳۵: یک شب، ای ماه جهان افروز من 32شمارهٔ ۱۶۳۶: از آن خویش کنم من که جان دهم بست ...33شمارهٔ ۱۶۳۷: گر هوس بردم به رویت چشم خود بر د ...34شمارهٔ ۱۶۳۸: چون بستدی دل من، پرسشم کن به ازی ...35شمارهٔ ۱۶۳۹: آخر بگو، ای نازنین، ناز تو تا کی ...36شمارهٔ ۱۶۴۰: در سرم باز هوایی ست که گفتن نتوا ...37شمارهٔ ۱۶۴۱: امروز به نظاره آن سرو خرامان 38شمارهٔ ۱۶۴۲: ز سر کرشمه یک ره نظری به روی من ...39شمارهٔ ۱۶۴۳: منم و خیال بازی شب و روز با جوان ...40شمارهٔ ۱۶۴۴: دلم را کرد صد پاره به سینه خار خ ...41شمارهٔ ۱۶۴۵: دلم آشفته شد، جانا، به بالای بلا ...42شمارهٔ ۱۶۴۶: مه شبگرد من امشب چو مه می گشت و ...43شمارهٔ ۱۶۴۷: دو رخ بنمای و بازار کواکب بشکن ا ...44شمارهٔ ۱۶۴۸: بدینسان کز غمت بر خاک دارم هر زم ...45شمارهٔ ۱۶۴۹: بیچاره دلم خون شد در پیش خیال تو 46شمارهٔ ۱۶۵۰: ای جان من آویزان از بند قبای تو 47شمارهٔ ۱۶۵۱: آن کیست که می آید صد لشکر دل با ...48شمارهٔ ۱۶۵۲: از دوری خود، جانا، حال دل من بشن ...49شمارهٔ ۱۶۵۳: ای رهزن عشاق، چه عیار کسی تو 50شمارهٔ ۱۶۵۴: خلقی همه در شهر و مرا جا به دگر ...51شمارهٔ ۱۶۵۵: ای سبزه دمانید به گرد قمر از مو 52شمارهٔ ۱۶۵۶: من اینجا و دل گمره در آن کو 53شمارهٔ ۱۶۵۷: زینسان که ناوک می زند چشم شکاران ...54شمارهٔ ۱۶۵۸: آن شکل جولانش نگر، وان خلق در دن ...55شمارهٔ ۱۶۵۹: ترکی ست بدخو آنکه من دارم سر و س ...56شمارهٔ ۱۶۶۰: خیزد چو از خواب آن پسر تا کس نشو ...57شمارهٔ ۱۶۶۱: ای زندگانی بخش من لعل شکر گفتار ...58شمارهٔ ۱۶۶۲: گر چه که هست خون دل باده خوشگوار ...59شمارهٔ ۱۶۶۳: تا به زمانه شد خبر از مه با کمال ...60شمارهٔ ۱۶۶۴: باز به خون خلق شد چشم جفانمای تو 61شمارهٔ ۱۶۶۵: نیست گشاده چشم من جز به خیال روی ...62شمارهٔ ۱۶۶۶: روی یار از سبزه تر بوستانی یافت ...63شمارهٔ ۱۶۶۷: مست می گردی ز خانه، بیش نافرمان ...64شمارهٔ ۱۶۶۸: مردم چشم مرا برد آب و گر آیی درو 65شمارهٔ ۱۶۶۹: از من، ای ساده پسر، دور مشو 66شمارهٔ ۱۶۷۰: پر زخم است و شکست زلف گرانبار تو 67شمارهٔ ۱۶۷۱: پرده صبرم درید غمزه دلدوز تو 68شمارهٔ ۱۶۷۲: گر نه کمند بلاست بر دل عشاق تو 69شمارهٔ ۱۶۷۳: نوبت خوبی زدند در شب گیسوی تو 70شمارهٔ ۱۶۷۴: عاشق و دیوانه ام، سلسله یار کو 71شمارهٔ ۱۶۷۵: خون گریم ار چه از ستم بیکران تو 72شمارهٔ ۱۶۷۶: هر جا که لب به خنده گشاید دهان ت ...73شمارهٔ ۱۶۷۷: کس چون جهد ز گیسوی همچون کمند تو 74شمارهٔ ۱۶۷۸: گر باده می خورم به سر من خمار تو 75شمارهٔ ۱۶۷۹: هر شب منم فتاده به گرد سرای تو 76شمارهٔ ۱۶۸۰: بوی وفا ز طره عنبرفشان تو 77شمارهٔ ۱۶۸۱: مست آمد آن نگار که ما مست روی او 78شمارهٔ ۱۶۸۲: عشق نوست و یار نوست و بهار نو 79شمارهٔ ۱۶۸۳: سوی شکار، ای پسر نازنین، مرو 80شمارهٔ ۱۶۸۴: ای خرد مست لعل چون می تو 81شمارهٔ ۱۶۸۵: ای به بالا بلند و زیبا تو 82شمارهٔ ۱۶۸۶: یا دلم را به راز محرم شو 83شمارهٔ ۱۶۸۷: لاله دمد از خون شهیدان غم او 84شمارهٔ ۱۶۸۸: تا شدم چشم آشنا با روی تو 85شمارهٔ ۱۶۸۹: آیین تو دل بردن است، ای چشم خلقی ...86شمارهٔ ۱۶۹۰: دل و جان مرا زاندازه و بگذشت آرز ...87شمارهٔ ۱۶۹۱: ز دلها لشکری دارد سخن با تاجدارا ...88شمارهٔ ۱۶۹۲: ای گلستان ترا بالای سرو 89شمارهٔ ۱۶۹۳: همی گویم که وقتی، ز آن مشتاقان م ...90شمارهٔ ۱۶۹۴: بیا، ای باغ جان، تا بنگرم سرو رو ...91شمارهٔ ۱۶۹۵: امشب، ای باد، یکی جانب آن بستان ...92شمارهٔ ۱۶۹۶: عارض همچون نگارستان تو 93شمارهٔ ۱۶۹۷: کارم از دست برفته ست ز نادیدن تو 94شمارهٔ ۱۶۹۸: دلی دارم چو دامان گل از غم چاک گ ...95شمارهٔ ۱۶۹۹: چه شکل است این که می آید سمند نا ...96شمارهٔ ۱۷۰۰: من ار چه هر شب از شبهای هجرش می ...97شمارهٔ ۱۷۰۱: تو دور افتاده از ما و نگنجد شوق ...98شمارهٔ ۱۷۰۲: ای از رقم شبگون دیباچه مه کرده 99شمارهٔ ۱۷۰۳: ای جان، چو سخن گویم مستانه و رند ...100شمارهٔ ۱۷۰۴: ای رفته و ترک من بدنام گرفته 101شمارهٔ ۱۷۰۵: دلی دارم ز هجران پاره پاره 102شمارهٔ ۱۷۰۶: دلم در عشق جانان گشته پاره 103شمارهٔ ۱۷۰۷: نسیم زلف بر دست صبا ده 104شمارهٔ ۱۷۰۸: چو بنمایی رخ گلنار گونه 105شمارهٔ ۱۷۰۹: گشادم دیده روی تو ناگه 106شمارهٔ ۱۷۱۰: تا دل ز توام به غم نشسته 107شمارهٔ ۱۷۱۱: در خون منم، ای صنم، نشسته 108شمارهٔ ۱۷۱۲: ای در دل من مقیم گشته 109شمارهٔ ۱۷۱۳: ای در دل من چو جان نشسته 110شمارهٔ ۱۷۱۴: ای آرزوی دل شکسته 111شمارهٔ ۱۷۱۵: ای آمده جان هر شکسته 112شمارهٔ ۱۷۱۶: ای دهلی و ای بتان ساده 113شمارهٔ ۱۷۱۷: ای غالیه گرد ماه سوده 114شمارهٔ ۱۷۱۸: ای حسن، تو آفت زمانه 115شمارهٔ ۱۷۱۹: ای آرزوی هزار سینه 116شمارهٔ ۱۷۲۰: عید است خوبان نیم شب در کوی خمار ...117شمارهٔ ۱۷۲۱: ای قبله ابروی تو محراب ابرار آمد ...118شمارهٔ ۱۷۲۲: عید است و ساقی در قدح جام مصفا د ...119شمارهٔ ۱۷۲۳: جانا، روان کن راحتی، ای راحت جان ...120شمارهٔ ۱۷۲۴: ای غمزه خون ریز تو خونم به افسون ...121شمارهٔ ۱۷۲۵: دوش در آمد از درم تازه چو باد صب ...122شمارهٔ ۱۷۲۶: گر کنی گشت چمن با شوخ و با شنگی ...123شمارهٔ ۱۷۲۷: همه شب رود رهی رو به ره صبا نشست ...124شمارهٔ ۱۷۲۸: مه من خراب گشتم ز رخت به یک نظار ...125شمارهٔ ۱۷۲۹: نوبهار است و چمن جلوه جوزا کرده 126شمارهٔ ۱۷۳۰: ای به خشم از بر من رفته و تنها م ...127شمارهٔ ۱۷۳۱: منم امروز ز روی چو تو یاری مانده 128شمارهٔ ۱۷۳۲: ای صبا، از زلف او بندی بخواه 129شمارهٔ ۱۷۳۳: هر شب از سودای آن زلف سیاه 130شمارهٔ ۱۷۳۴: ای جفایت بر من مسکین همه 131شمارهٔ ۱۷۳۵: ای ترا جور و جفا آیین همه 132شمارهٔ ۱۷۳۶: جان من بر دست بیدادم مده 133شمارهٔ ۱۷۳۷: باغ بین فصل بهاری ساخته 134شمارهٔ ۱۷۳۸: ای جهان چشم سیاهت بسته 135شمارهٔ ۱۷۳۹: خسروا گر عاشقی جام بلا پیش نه 136شمارهٔ ۱۷۴۰: از لب او، ای خیال، نقل لب ما مده 137شمارهٔ ۱۷۴۱: ای از گل تو ما را در دیده خار ما ...138شمارهٔ ۱۷۴۲: مهر تو در دل من مانند جان نشسته 139شمارهٔ ۱۷۴۳: ماییم و مجلس می خوبی سه چار ساده 140شمارهٔ ۱۷۴۴: از بس که ریخت چشمم بهر تو خون تی ...141شمارهٔ ۱۷۴۵: روزی به لاغ گفتم کت نسبتی ست با ...142شمارهٔ ۱۷۴۶: شمع فلک برآید با آتشین زبانه 143شمارهٔ ۱۷۴۷: من بهر تو به دیده و دل خانه ساخت ...144شمارهٔ ۱۷۴۸: ای عشقت آتشی به همه شهر درزده 145شمارهٔ ۱۷۴۹: بیا شبی بر من سرخوش از شراب شده 146شمارهٔ ۱۷۵۰: رسید وقت که هر روز بامداد پگه 147شمارهٔ ۱۷۵۱: به کوی عقل مرو، گر به عشوه بردی ...148شمارهٔ ۱۷۵۲: مدار جان من از بهر جان ما روزه 149شمارهٔ ۱۷۵۳: مهی در آمده و در درونه جا کرده 150شمارهٔ ۱۷۵۴: چو بوی زلف تو همراهی صبا کرده 151شمارهٔ ۱۷۵۵: بکش به گرد رخ خط دلربا پرده 152شمارهٔ ۱۷۵۶: چو خاست صبحدم آن مه ز خواب پژمرد ...153شمارهٔ ۱۷۵۷: مکش به ناز مرا، ای به ناز پرورده 154شمارهٔ ۱۷۵۸: ای فراق تو یار دیرینه 155شمارهٔ ۱۷۵۹: ای رخت شمع حسن برکرده 156شمارهٔ ۱۷۶۰: مه به زلف تو گر شود بسته 157شمارهٔ ۱۷۶۱: جهان تا مه روشنت ساخته 158شمارهٔ ۱۷۶۲: لبت در سخن انگبین ریخته 159شمارهٔ ۱۷۶۳: در اوصاف خود عقل را ره مده 160شمارهٔ ۱۷۶۴: قلاشم، ای منکر، مرا دربانی میخان ...161شمارهٔ ۱۷۶۵: جان بهانه طلب و شکل تو نازآلوده 162شمارهٔ ۱۷۶۶: ای گل که چنین در بغلت تنگ گرفته 163شمارهٔ ۱۷۶۷: ای دل، ار تو عاشقی، زین غم خلاص ...164شمارهٔ ۱۷۶۸: به گردت باد سردی هر دم از عشاق د ...165شمارهٔ ۱۷۶۹: به باغ سایه ابرست و آب در سایه 166شمارهٔ ۱۷۷۰: ای لبت شهر پر شکر کرده 167شمارهٔ ۱۷۷۱: قاصد نیامد کآورد زان نامسلمان نا ...168شمارهٔ ۱۷۷۲: شهری ست معمور و درو از هر طرف مه ...169شمارهٔ ۱۷۷۳: جان ز هجرت چیست، زار افتاده ای 170شمارهٔ ۱۷۷۴: هر روز کافتاب برآرد زبانه ای 171شمارهٔ ۱۷۷۵: فریاد کاندر شهر ما خون می کند عی ...172شمارهٔ ۱۷۷۶: خردی هنوز و کودکی، ای نازنین، بر ...173شمارهٔ ۱۷۷۷: دیری ست کای گلبرگ تر بر روی ما خ ...174شمارهٔ ۱۷۷۸: ای درد بیدرد دلم، تاراج پنهان کر ...175شمارهٔ ۱۷۷۹: ای که چشم من به روی خویش روشن کر ...176شمارهٔ ۱۷۸۰: سینه ام را از غم عالم تو بی غم ک ...177شمارهٔ ۱۷۸۱: ای که در هیچ غمی با دل من یار نه ...178شمارهٔ ۱۷۸۲: ای که در دیده درونی و در آغوش نه ...179شمارهٔ ۱۷۸۳: خنده را سوختن جان من آموخته ای 180شمارهٔ ۱۷۸۴: آتش اندر آب هرگز دیده ای 181شمارهٔ ۱۷۸۵: باز بر خونم کمر بربسته ای 182شمارهٔ ۱۷۸۶: سر در خمار، شب به کنار که بوده ا ...183شمارهٔ ۱۷۸۷: ای ده یکی ز خوبی تو مه، چگونه ای 184شمارهٔ ۱۷۸۸: مشک بر اطراف مه آورده ای 185شمارهٔ ۱۷۸۹: ز آب ملاحت که رخ آلوده ای 186شمارهٔ ۱۷۹۰: گر چه به هر سخن دلم از تن ربوده ...187شمارهٔ ۱۷۹۱: تو شوخ هر کجا لب خندان گشوده ای 188شمارهٔ ۱۷۹۲: آن دل خراب شد که تو آباد دیده ای 189شمارهٔ ۱۷۹۳: تو با آن رو بگو مه را، چه باشی 190شمارهٔ ۱۷۹۴: چه بد کردیم کز ما برشکستی 191شمارهٔ ۱۷۹۵: چون می نرسد دست به پایی که تو دا ...192شمارهٔ ۱۷۹۶: رخساره مکن راست به جایی که تو با ...193شمارهٔ ۱۷۹۷: مست آمده ای باز به مهمان که بودی 194شمارهٔ ۱۷۹۸: دیدی که حق خدمت بسیار ندیدی 195شمارهٔ ۱۷۹۹: ای باد، حدیث دلم آنجاش بگویی 196شمارهٔ ۱۸۰۰: ای باد، سلام دلم آنجا برسانی 197شمارهٔ ۱۸۰۱: ای آنکه تو سلطان همه سیمبرانی 198شمارهٔ ۱۸۰۲: شتربانا، دمی محمل میارای 199شمارهٔ ۱۸۰۳: مرا زان میر خوبان نیست روزی 200شمارهٔ ۱۸۰۴: چه کردم کآخرم فرمان نکردی 201شمارهٔ ۱۸۰۵: چنین کان خنده شیرین تو کردی 202شمارهٔ ۱۸۰۶: ز رحمت چشم بر چاکر نداری 203شمارهٔ ۱۸۰۷: شکستی طره، تا در سر چه داری 204شمارهٔ ۱۸۰۸: مرا چند آخر از خود دور داری 205شمارهٔ ۱۸۰۹: دلا، با غمزه خوبان چه بازی 206شمارهٔ ۱۸۱۰: رخساره چه می پوشی، در کینه چه می ...207شمارهٔ ۱۸۱۱: اگر تو سرگذشت من بدانی 208شمارهٔ ۱۸۱۲: نگارین مرا شد نوجوانی 209شمارهٔ ۱۸۱۳: سزد گر نیکویی در من ببینی 210شمارهٔ ۱۸۱۴: دیوانه شدم ز یار بدخوی 211شمارهٔ ۱۸۱۵: بر لب اثر شراب داری 212شمارهٔ ۱۸۱۶: جانا، تو زغم خبر نداری 213شمارهٔ ۱۸۱۷: نی کار کسی ست عشقبازی 214شمارهٔ ۱۸۱۸: ای برده دلم به دلستانی 215شمارهٔ ۱۸۱۹: ای آنکه تمام هم چو ماهی 216شمارهٔ ۱۸۲۰: ای مردم دیده نکویی 217شمارهٔ ۱۸۲۱: بخرام، ای سرو روان کز باغ رضوان ...218شمارهٔ ۱۸۲۲: ای قامت چون شاخ گل، از برگ گل خن ...219شمارهٔ ۱۸۲۳: ای مه، بدین چابک روی، از آسمان ک ...220شمارهٔ ۱۸۲۴: زینسان که از هر موی خود زنجیر صد ...221شمارهٔ ۱۸۲۵: ای چهره زیبای تو رشک بتان آزری 222شمارهٔ ۱۸۲۶: جان به فدات می کنم، بو که از آن ...223شمارهٔ ۱۸۲۷: نیست دلی که هر دمش آفت دین نمی ش ...224شمارهٔ ۱۸۲۸: قصد که داری، ای پسر، باز چنین که ...225شمارهٔ ۱۸۲۹: می گذری که سینه را وقف هوای خود ...226شمارهٔ ۱۸۳۰: دست به گل نمی زنی، زانکه نگار من ...227شمارهٔ ۱۸۳۱: کج کلها، کمان کشا، تنگ قبای کیست ...228شمارهٔ ۱۸۳۲: ای ز غبار خنگ تو یافته دیده روشن ...229شمارهٔ ۱۸۳۳: رخ خوبت به چه ماند، به گلستان و ...230شمارهٔ ۱۸۳۴: خواستم زو آبرویی، گفت «بیهوده مگ ...231شمارهٔ ۱۸۳۵: باز این ابر بهاری از کجا آید همی 232شمارهٔ ۱۸۳۶: سبزه نوخیز است و باران در فشان آ ...233شمارهٔ ۱۸۳۷: باز بهر جان ما را ناز در سر می ک ...234شمارهٔ ۱۸۳۸: ای پریوش، هر چه رسم مردمی کم می ...235شمارهٔ ۱۸۳۹: هر زمانی از کرشمه خویشتن بینی کن ...236شمارهٔ ۱۸۴۰: چتر عنبروش کن از گیسو که سلطان م ...237شمارهٔ ۱۸۴۱: گر تو سیمین سرو را شکل سرافرازی ...238شمارهٔ ۱۸۴۲: جان شیرین منی، ای از لطافت چون پ ...239شمارهٔ ۱۸۴۳: چه شدت که از کرشمه نظری به ما نک ...240شمارهٔ ۱۸۴۴: ز نظر اگر چه دوری، شب و روز در ح ...241شمارهٔ ۱۸۴۵: بسم از جمال ساقی و شراب ارغوانی 242شمارهٔ ۱۸۴۶: نفسی که با نگاری گذرد به شادمانی 243شمارهٔ ۱۸۴۷: خنده ای کن شکرستان دهن بازگشای 244شمارهٔ ۱۸۴۸: عالم آشوب تر از طره طراه خودی 245شمارهٔ ۱۸۴۹: می به جام ار چه زخون من مسکین دا ...246شمارهٔ ۱۸۵۰: بختم از خواب در آمد چو تو با من ...247شمارهٔ ۱۸۵۱: گر تو رنج من مسکین گدا بشناسی 248شمارهٔ ۱۸۵۲: نوبهار است و گل و موسم عید، ای س ...249شمارهٔ ۱۸۵۳: باز، ای سرو خرامان، ز کجا می آیی 250شمارهٔ ۱۸۵۴: آن نه روییست که ماهی ست بدان زیب ...251شمارهٔ ۱۸۵۵: چو منی را مده از دست که کمتر یاب ...252شمارهٔ ۱۸۵۶: جان من، بی من درمانده تنها چونی 253شمارهٔ ۱۸۵۷: بی تو، ای بی تو به جان آمده جانم ...254شمارهٔ ۱۸۵۸: دلها به غمزه دزدی، چون خنده برگش ...255شمارهٔ ۱۸۵۹: ای بیغم از دل من، بسیار شد جدایی 256شمارهٔ ۱۸۶۰: ای که تاراج دل و دین می دهی 257شمارهٔ ۱۸۶۱: سرمه اندر چشم خودبین می کنی 258شمارهٔ ۱۸۶۲: آنکه جان گویند خلقی، آن تویی 259شمارهٔ ۱۸۶۳: ای ز رویت چشم جان را روشنی 260شمارهٔ ۱۸۶۴: ترک من، بر شکل دیگر می روی 261شمارهٔ ۱۸۶۵: تا فراقت تاخت بر من بارگی 262شمارهٔ ۱۸۶۶: آمد آن شادی جان بر ما دی 263شمارهٔ ۱۸۶۷: هر شب، ای ماه، کجا می گردی 264شمارهٔ ۱۸۶۸: گر چه سعادت بسی ست در فلک مشتری 265شمارهٔ ۱۸۶۹: ای رفته در غریبی، باز آکه عمر و ...266شمارهٔ ۱۸۷۰: ای باد باز بر سر کوی که می روی 267شمارهٔ ۱۸۷۱: نامردم است، هر که درو نیست مردمی 268شمارهٔ ۱۸۷۲: به بت نمای مرا ره، اگر به دین نت ...269شمارهٔ ۱۸۷۳: هلال عید نمود، ای مه دو هفته، کج ...270شمارهٔ ۱۸۷۴: سلام و خدمت ما، ای صبا، به یار ب ...271شمارهٔ ۱۸۷۵: ای باد صبحگاه به من نام او بگوی 272شمارهٔ ۱۸۷۶: گاهم ز غمزه ها هدف تیر می کنی 273شمارهٔ ۱۸۷۷: ای یار پر نمک، جگرم ریش می کنی 274شمارهٔ ۱۸۷۸: بت من، بت پرست را چه زنی 275شمارهٔ ۱۸۷۹: هیچ شکر چو آن دهان دیدی 276شمارهٔ ۱۸۸۰: گر منت می کنم عنان گیری 277شمارهٔ ۱۸۸۱: تا تو روی چو ماه بنمایی 278شمارهٔ ۱۸۸۲: چو کار جهان نیست جز بیوفایی 279شمارهٔ ۱۸۸۳: مرادوش گویی به خواب آمدی 280شمارهٔ ۱۸۸۴: ز من برشکستی به یکبارگی 281شمارهٔ ۱۸۸۵: تو خود به غمزه سراسر کرشمه و ناز ...282شمارهٔ ۱۸۸۶: ای شب تیره به گیسوی کسی می مانی 283شمارهٔ ۱۸۸۷: کرشمه کردن تو وقت نار و بدخویی 284شمارهٔ ۱۸۸۸: سمن داری به زیر سبزه یا خود یاسم ...285شمارهٔ ۱۸۸۹: تا داشت به جان طاقت، بودم به شکی ...286شمارهٔ ۱۸۹۰: مگر، ای باد نوروزی، گذر بر یار م ...287شمارهٔ ۱۸۹۱: دلا، آن ترک را دیدی، کنون سامان ...288شمارهٔ ۱۸۹۲: عزیزی همچو جان، ار چه چو خاکم خو ...289شمارهٔ ۱۸۹۳: گهی بنما و گه پوشیده دار آن روی ...290شمارهٔ ۱۸۹۴: ز من که عاشق و مستم صلاح کار مجو ...291شمارهٔ ۱۸۹۵: ای باد صبح گاهی، خه از کدام سویی 292شمارهٔ ۱۸۹۶: نه از ره ست که گوییم کبک خوش گام ...293شمارهٔ ۱۸۹۷: دلم که لاف زدی از کمال دانایی 294شمارهٔ ۱۸۹۸: هر بار که تو در دل شب در دلم آیی 295شمارهٔ ۱۸۹۹: تو، ای پسر، که از این سو سوار می ...296شمارهٔ ۱۹۰۰: ما را در آرزویت بگذشت زندگانی 297شمارهٔ ۱۹۰۱: هوس پخته ست این پروانه بهر خویشت ...298شمارهٔ ۱۹۰۲: به ناز هر نفسی سوی من گذر چه کنی 299شمارهٔ ۱۹۰۳: ای جان ز تن رفته، به تن باز کی آ ...300شمارهٔ ۱۹۰۴: تو نیز ای بی وفا، تا کی ستم بر ج ...301شمارهٔ ۱۹۰۵: ز من برگشته ای، جانا، ندانم با ک ...302شمارهٔ ۱۹۰۶: بدین صفت که تویی در زمانه، معذور ...303شمارهٔ ۱۹۰۷: هندوی زلف را چو تو یغما چنین دهی 304شمارهٔ ۱۹۰۸: چو لب زنی به می و در میان بگردان ...305شمارهٔ ۱۹۰۹: گر چه به نظاره ایم، نیز نخوانی 306شمارهٔ ۱۹۱۰: ای دل، مرا به هر کو افسانه چند خ ...307شمارهٔ ۱۹۱۱: بدین صفت که ببستی کمر به خونخوار ...308شمارهٔ ۱۹۱۲: سزد که سجده کنند، ای برهمن عجمی 309شمارهٔ ۱۹۱۳: نشان آن دهن از من چه پرسی 310شمارهٔ ۱۹۱۴: به یک کرشمه کزان چشم دلربا کردی 311شمارهٔ ۱۹۱۵: به خوبی همچو مه تابنده باشی 312شمارهٔ ۱۹۱۶: ای که امروز به زیبایی او می نازی 313شمارهٔ ۱۹۱۷: در تو، ای دوست به خون ریختنم دار ...314شمارهٔ ۱۹۱۸: فسون چشمش ار خوابم نبستی 315شمارهٔ ۱۹۱۹: دلی دارم در او دردی و داغی 316شمارهٔ ۱۹۲۰: ای کاش مرا با تو سر و کار نبودی 317شمارهٔ ۱۹۲۱: گر ماه تو از مشک تو آلوده نبودی 318شمارهٔ ۱۹۲۲: امید نبود ار چه مرا یک نظر از وی 319شمارهٔ ۱۹۲۳: من باد نخواهم که وزد بر چو تو با ...320شمارهٔ ۱۹۲۴: صبا زلف ترا گر دم ندادی 321شمارهٔ ۱۹۲۵: زهی رویت شکفته لاله زاری 322شمارهٔ ۱۹۲۶: بیکار دلی باشد کو را نبود دردی 323شمارهٔ ۱۹۲۷: گل آمد و هر مرغی زد نغمه به هر ب ...324شمارهٔ ۱۹۲۸: عشق آتشم در جان زد و جانان ازان ...325شمارهٔ ۱۹۲۹: فراهم کرد شکل کج کلاهی 326شمارهٔ ۱۹۳۰: مرا دل با یکی مانده ست جایی 327شمارهٔ ۱۹۳۱: ای زلف تو هر گره گشادی 328شمارهٔ ۱۹۳۲: ای فتنه ز چشم تو نشانی 329شمارهٔ ۱۹۳۳: گر چشم من در روی آن خورشید رخسار ...330شمارهٔ ۱۹۳۴: بهر گشاد عالمی بگشا ز زلف خود خم ...331شمارهٔ ۱۹۳۵: ای ننهاده هیچ گه تن به رضای چون ...332شمارهٔ ۱۹۳۶: سرو سمنبرم کجا تا به برش درآرمی 333شمارهٔ ۱۹۳۷: گر به کمند زلف تو من نه چنین اسی ...334شمارهٔ ۱۹۳۸: پیش از این من با جوانان آشنایی ک ...335شمارهٔ ۱۹۳۹: پیش از این من کاشکی عشقت نمی ورز ...336شمارهٔ ۱۹۴۰: همه شب فرو نیاید به دلم کرشمه سا ...337شمارهٔ ۱۹۴۱: پسرا و نازنینا، به کرشمه گاه گاه ...338شمارهٔ ۱۹۴۲: به فراغ دل زمانی نظری به ماهرویی 339شمارهٔ ۱۹۴۳: من ترا دارم و جز لطف توام نیست ک ...340شمارهٔ ۱۹۴۴: در سر افتاده ز عشق توام، ای جان، ...341شمارهٔ ۱۹۴۵: بسیار باشد، ای جان، از همچو من غ ...342شمارهٔ ۱۹۴۶: آن چشم شوخ را بین هر غمزه ایی بل ...343شمارهٔ ۱۹۴۷: هر شبم کآهم به عالم دم زدی 344شمارهٔ ۱۹۴۸: من ندیدم چون تو هرگز دلبری 345شمارهٔ ۱۹۴۹: آنکه مرا در دل است گر به کنار آم ...346شمارهٔ ۱۹۵۰: یک ره بکن ز غمزه خونین اشارتی 347شمارهٔ ۱۹۵۱: آمد بهار و سرو بر آراست قامتی 348شمارهٔ ۱۹۵۲: مردانه می کشد به جفایم ستمگری 349شمارهٔ ۱۹۵۳: ای صد شکست زلف ترا زیر هر خمی 350شمارهٔ ۱۹۵۴: ساقی بیا که موسم عیش است و میم و ...351شمارهٔ ۱۹۵۵: تو می روی و به نظاره تو چشم جهان ...352شمارهٔ ۱۹۵۶: بسی نماند که جانی برون رود ز غری ...353شمارهٔ ۱۹۵۷: یار است و صد کرشمه، شهر است و خو ...354شمارهٔ ۱۹۵۸: ای که به چشم تو نیایم همی 355شمارهٔ ۱۹۵۹: هر کسی را هوای سیم و زری 356شمارهٔ ۱۹۶۰: دوش می گفت پیر ترسایی 357شمارهٔ ۱۹۶۱: ای ز زلف تو مشک تر بویی 358شمارهٔ ۱۹۶۲: دلی دارم، اما جز افگار نی 359شمارهٔ ۱۹۶۳: مسلمانان، گرفتارم به دست نامسلما ...360شمارهٔ ۱۹۶۴: ای گل، دهن تنگت صد تنگ شکر چیزی 361شمارهٔ ۱۹۶۵: لعل است چنان با لب یا هست ز جان ...362شمارهٔ ۱۹۶۶: بهاری این چنین خرم، مرا آواره دل ...363شمارهٔ ۱۹۶۷: دو چشم مست ترا نیست از جهان خبری 364شمارهٔ ۱۹۶۸: من اشک بیدلان را خنده می پنداشتم ...365شمارهٔ ۱۹۶۹: صبا آمد، ولی بویی ازان گلزار بای ...366شمارهٔ ۱۹۷۰: نیست در شهر گرفتارتر از من دگری 367شمارهٔ ۱۹۷۱: سخن چون زان دو لب گویی، چه گوید ...368شمارهٔ ۱۹۷۲: گل آمد و همه در باغ با می و جامی 369شمارهٔ ۱۹۷۳: کشان دل تو به سوی گلی و نسترنی 370شمارهٔ ۱۹۷۴: گذشت آن کین دل زارم شکیبا بود یک ...371شمارهٔ ۱۹۷۵: خوش آن شبها که آن جان جهان مهمان ...372شمارهٔ ۱۹۷۶: نبود یار من آن را که یار داشتمی 373شمارهٔ ۱۹۷۷: ای غنچه را بر بسته لب، شکل و دها ...374شمارهٔ ۱۹۷۸: شاه حسنی وز متاع نیکویی داری فرا ...375شمارهٔ ۱۹۷۹: نوبهار آمد و بگذشت به شادی مه دی 376شمارهٔ ۱۹۸۰: ای معدن ناز، ناز تا کی 377شمارهٔ ۱۹۸۱: ای که به غمزه می کنی قصد شکار دی ...378شمارهٔ ۱۹۸۲: باز روی تو خون آلوده و جعد تو تر ...379شمارهٔ ۱۹۸۳: فتح می آید در دهلیز دولت باز کن 380شمارهٔ ۱۹۸۴: ای به هر موی شده بسته زلف دل من 381شمارهٔ ۱۹۸۵: گر حقیقت نشدت واقعه جانی من 382شمارهٔ ۱۹۸۶: ترک من ای من غلام روی تو 383شمارهٔ ۱۹۸۷: مطربا سوی چمن وقت گل آهنگ تو کو 384شمارهٔ ۱۹۸۸: سوی تو دیدم ریختی خون دلم را بی ...385شمارهٔ ۱۹۸۹: نشدت دل که به این دل شده مهمان آ ...386شمارهٔ ۱۹۹۰: هزار شکر خدا را که چون تو دلداری 387شمارهٔ ۱۹۹۱: رفت سرما و صبا می دهد از گل خبری 388شمارهٔ ۱۹۹۲: ترک من خونابه من بین و دست از من ...389شمارهٔ ۱۹۹۳: جهانی به خواب خوشست و من از غم ب ...390شمارهٔ ۱۹۹۴: خیالی کرده ام وین از خیال خود نم ...391شمارهٔ ۱۹۹۵: گر تو یک ناوک از آن چشم سیه بستا ...392شمارهٔ ۱۹۹۶: می شکفد گل به چمن تا ز نسیم سحری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ