کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مانا که بگشاید دلم، بندی ز گیسو باز کن

    گم گشتگان عشق را پنهان یکی آواز کن

    غمهاست در هر دل ز تو، هر یک به دیگر چاشنی

    ما نیز گرم ذوق غم با هر یکی انباز کن

    گو تا مرا در کوی تو سوسند پیش عاشقان

    بازار تو چون گرم شد، بر من دو دیده باز کن

    گه جان درون و گه برون، کارم مگر یکتا شود

    نازی که اول کرده ای، یک بار دیگر باز کن

    پیش رقیب کافرت در داد ما را چشم تو

    گر ذکر کشتن می کنی، هم ذکر آن غماز کن

    باز آمد این باد صبا، آورد بویی از چمن

    ای مرغ جان، بشکن قفس، هم سوی او پرواز کن

    بگشاد عشق از دیده خون، نالان شو، ای شخص نگون

    آمد شراب تو کنون، جنگ کهن را ساز کن

    چون زاهد ما توبه را بشکست، عاشق شد ترا

    خواهی برو جرعه فشان، خواهیش سنگ انداز کن

    گر بت پرستان را رسد بر تارک از خواری لگد

    آغاز آن، ای محتسب، زین پیر شاهد باز کن

    خسرو، تو بر وی کی رسی، لیکن به کویش کن گذر

    در خاک با هر ذره ای بنشین، بیان راز کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha