به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
میسر ار شود از چون تو نخل برخوردن
ز شاخ عمر توان میوه های تر خوردن
من از لب تو خورم خون، تو از دل و جگرم
چه دوستی بود این خون یکدگر خوردن!
چو مفلسان هوسناک با تو چند از دور
به وهم خویش در اندیشه گل شکر خوردن!
گر این گل است، خود انداز خاک در دهنم
که تو به خوردن می، من به خاک در خوردن
غمت که لقمه جان است، کی تواند خورد
شکم پرست که نشناسد او مگر خوردن؟
چنین که سرزده در کوی دوست رفتن ماست
نه آتشیم بخواهیم تا به سر خوردن
به غمزه توکشان می برد دلم، ورنه
کسی به خود نرود دشنه بر جگر خوردن
به جان پذیر نه از دیده زخم او، خسرو
که عاشقی نبود زخم بر سپر خوردن
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.