کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز گشت مست رسید و به هوش خویش نبود

    دلم ز صبر بسی لاف زد، ولیش نبود

    زدند راه دلم آهوان بی انصاف

    که از هزار خدنگش یکی به کیش نبود

    به صد هزار دلش عاشقان خریدارند

    بهای یوسف اگر هفده قلب بیش نبود

    دل او فگند مرا در چه زنخدانش

    وگرنه چشم من خون گرفته پیش نبود

    نبود امشب سوزنده مرا جز تپ

    دل ار چه بود، ولیکن به دست خویش نبود

    نمک به ریش من، ای پارسا، مزن از پند

    به شکر آنکه دلت هیچگاه ریش نبود

    خوش است عشق به گفتن، ولی چه دانی درد

    ترا که بود لبی و نمک به ریش نبود

    چو وصل می طلبی خسرو، از بلا مگریز

    که در جهان عسلی بی گزند نیش نبود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha