به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دل بی عشق را من دل نگویم
تن بی سوز را جز گل نگویم
شکایت ناورم از عشق بر عقل
جفای شحنه با عاقل نگویم
الا، ای آب حیوان، پیش زلفت
ره ظلمات را مشکل نگویم
بگیرم زلف تو فردا، ولیکن
چه زاید آن شب حامل، نگویم
به اقطاع تو دل را خاص کردم
که جان را هم در آن داخل نگویم
ز جانت نیک گویم تا توانم
وگر بد گویمت از دل نگویم
بسوزم در غمت، وین راز با کس
فراقم گر کند بسمل، نگویم
به خسرو گویم این غم کو اسیر است
وگر خود بینمش عاقل، نگویم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.