کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خیز، ای به دل نشسته که بیدل نشسته ایم

    مگسل ز ما که بهر تو از خود گسسته ایم

    آه، ار به روی تو نگشاییم ما شبی

    چشمی که در فراق تو شبها نشسته ایم

    آلوده جفای تو جان می رود درون

    هر چند کز خدنگ جفای تو خسته ایم

    سامان ز ما طلب مکن، ای پارسا، که من

    میخواره و سفال به تارک شکسته ایم

    در ده شراب شادی از آن رو که عقل رفت

    دانی که از کدام بلا باز رسته ایم؟

    خسرو، چه جای صرفه جان است و بیم سر

    ما را که پیش سنگ ملامت نشسته ایم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha