کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شب ست این وه چه بی پایان و یا خود زلف یارست این

    مه است این پیش چشمم یا خیال آن نگارست این

    رسیده موسم نوروز و هر کس در گلستانی

    جهان در چشم من زندان، چه ایام بهارست این؟

    چه آیم در چمن، ای باغبان، کان گل که هست آنجا

    به دیده می نمایم دل، به من گوید که خارست این

    سیه شد روز من از غم، پریشان روزگارم هم

    نه روز آسایشم باشد نه شب، چون روزگارست این؟

    غم هجرم که می سوزد، رها کن تا همی سوزم

    که از نامهربانی، چون ببینی، یادگارست این

    غبار آورد چشمم ز انتظار و باد هم روزی

    غباری نآرد از کویش که مزد انتظارست این

    مرا گویند بیکاران، چه کارست این که تو داری؟

    ز دل پرسیدم این، من هم نمی دانم چه کارست این

    به غم خوردن موافق نه شوندم دوستان هر دم

    ندارم من روا، زیرانه نقل خوشگوارست این

    مرا افسوس می آید ز تیرش بر دل خسرو

    سگش هم ننگرد زین سو که بس لاغر شکارست این

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha