کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گیسوی ترا نسبت با شب نتوان کردن

    وز ماه جمالت را غبغب نتوان کردن

    جان عزم سفر دارد، بردار ز رخ پرده

    منزلگه مه عمدا عقرب نتوان کردن

    تو ظلم کنی بر من، من بنده دعا گویم

    یارب، چه کنم کاینجا، یارب نتوان کردن

    گیرم که تو پیکان را بیکار نمی خواهی

    خون ریختن خلقی مذهب نتوان کردن

    کودک شدی و جانم بازیچه خود کردی

    ور خود ز تن من شد، مرکب نتوان کردن

    شربت ز لبت خواهم، وین بیهده گویی را

    بهر دل گرم خود در تب نتوان کردن

    حلوای لب خود نه اندر دهنم تا خود

    از غایت شیرینی در لب نتوان کردن

    خسرو به جهان اندر از بهر تو می باشد

    ورنه به چنین جایی یک شب نتوان کردن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha